𝐭𝐡𝐢𝐞𝐟_𝐩8

612 150 38
                                    

اوه ...خدایا این پسر بازم بیهوش شد؟

از وقتی پا به عمارتش گذاشته بود فقط غش میکرد.ینی انقدر ظرفیت پایینی داشت؟

سمتش رفت و یکی از دستاش رو زیر زانوش انداخت و اون یکی رو پشت کمرش و بلندش کرد.

دومین باری بود که تو عمرش همچین کاری میکرد و از قضا بار اول هم همین پسر رو بلند کرده بود.

سمت عمارت رفت و به یکی از افرادش گفت تا ترتیب جنازه توی باغ رو بدن.

در شرایط عادی نمیزد کسی رو برای همچین کار مسخره ای بکشه ولی امشب حتی نفهمید چطور اسلحش رو در اورد و چطور اونقدر خشمگین سمت پسرک و اون مرد متجاوز رفت.

پووف ..کاراش داشت غیر قابل فهم میشد.اصلا این پسر چطور به خودش اجازه داد تا خودشو معشوقه لویی معرفی کنه؟

ینی نمیفهمید با این کارش حتی بیشتر از قبل خودش رو تو هچل میندازه؟اینطوراز دید دیگران تبدیل شد به تنها نقطه ضعف لویی و الان همه ازش استفاده میکنن تا بزننش زمین.

چیزی که تا الان تمام سعیشو کرده بود تا ازش فاصله بگیره،از نقطه ضعف داشتن.

ولی به محض اینکه محموله کامل به دستش برسه دیگه کاری باهاش نداره،میتونه بره و اون موقع در امان میمونه.

اصلا مگه در امان موندنش مهمه؟

دستگیره اتاق رو چرخوند و برای باز شدن در رو با پاش هل داد.

پسرک که برعکس همیشش اروم بود رو روی تخت گذاشت و کمرش رو صاف کرد.

رنگش پریده بود،انگار خیلی ترسیده گرچه صحنه هایی که این چند وقت دیده برای یک ادم عادی با یه زندگی عادی بیش از حده و تا حدودی بهش حق میداد.

بلاخره از نگاه کردن به صورت گربه ایش دست کشید شماره سوهو رو گرفت:

بله لویی..؟

لحنش اروم بود.پس در نبودش پیش شیخ اتفاقی نیوفتاده بود:

حواست به مهمونا باشه و تا یه ساعت دیگه این بند و بساط و جمع کن و شیخ و به اتاقش بفرست

-چشم...افراد حواسشون به ادمای شیخ باشه؟

اره حواستون باشه و به محض اینکه حرکت مشکوکی دیدین فقط به من خبر بدین و هیچ اقدامی نکنین.

-بله لویی..حواسمون هست

باشه .

تماس را قطع کرد. دست و صورتش رو شست و لباساش رو عوض کرد.همه افرادی که قسمتهایی از جنس های تایگر رو خریده بودن شناسایی شده بودند و به زودی قرار بود جنسا برگردن پیشش.ولی چرا تایگر هیچ حرکتی نمیزد؟

چرا حداقل هرچی که داشت رو نمیداد بهش؟ینی تو شناختن نقطه ضعفش اشتباه کرده بود؟

به بک که بهوش رو تخت اتاقش بود نگاه کرد،ینی این پسر اونقدری که فکر میکرد برای تایگر مهم نبود؟بعید میدونست ، این پسر به تنهایی میتونست نقطه ضعف یه ایل باشه.

ThiefWhere stories live. Discover now