سیاره بنفش
سیاره ای خارج از منظومه شمسی
جایی که انسان هیچوقت ندیده بود و نشناخته بودسیاره ای که در آن همه چیز بنفش و زیبا بود
مردمش شبیه انسان بودند اما زیبا تراین سرزمین زیبا پادشاهی داشت
وی
پادشاه زیباترین وخاص ترین مرد سیاره بود
کسی که کامل بود
هم قادر بود بچه به وجود بیاره
هم بچه رو تو شکمش حمل کنه
خیلی از مرد ها و زن ها به دنبال پادشاه بودن اما پادشاه به دنبال کس دیگری بودپسری اهل زمین
کسی که غریبه بود
انسان بود
از وایولت ها نبود
اما پادشاه اون پسر و میخواست
به هر قیمتیپادشاه رو پل وایساده بود و به رودی که زیر پل جریان داشت نگاه میکرد
زنی به پادشاه نزدیک شدجیو خواهر وی بود
زنی که از همه به پادشاه نزدیک تر بود و همیشه بهش کمک کرده بود
وی رو به جیو گفت: همه چیز امادس؟
جیو لبخند زد و گفت: آره نگران نباشوی با استرس به آب خیره شد و گفت: سال ها صبر کردم تا از نزدیک ببینمش الان دیگه نمیتونم صبر کنم
عکسی و از جیب کتش در آورد و نگاه کردجئون جونگ کوک
پادشاه نگاهی به خواهرش کرد و گفت: میخوام به مدت یه هفته سیاره رو به دست بگیری میخوام بعد از اومدنش یه مدت باهاش تنها باشم
جیو سرش و تکون داد و گفت: حتما نگران نباش
این داستان مال عشقمه رفیقی که عاشقشم و براش میمیرم
این داستان بعد دو هفته آپ میشه امیدوارم ازش حمایت کنید
قراره امپرگ داشته باشه
یه زوج لزبین هم داره
بقیه شخصیت ها هم اضافه میشن
نصفه ولش نمیکنم
پایان خوشه
اسمات داره
امپرگ هم که هستمنتظرتون هستم 💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜
YOU ARE READING
kookv violet planet [ Completed ]
Fanfictionسیاره بنفش🍸 زوج : کوکوی یونمین ژانر: تخیلی عاشقانه امپرگ سیاره وایولت سیاره ای خارج از منظومه شمسی جایی که تا به حال کسی ندیده پادشاهی که به یه انسان دل داده