دو ماه بعد
غروب بود و وی بخاطر بی حالی چند وقت اخیرش سر کارش نرفته بود لاغر تر شده بود و غذا هم نمیخورد هر چقدر جونگ کوک اصرارش میکرد که یه دکتر و ببینه قبول نمیکرد اما بالاخره امروز به اجبار کارایی که عقب افتاده بود قبول کرده بود به دکتر و ببینه
جونگ کوک کنار تخت نشسته بود و به پزشکی زنی که داشت همسرش معاینه میکرد نگاه میکرد
زن قد بلندی داشت و با روپوش آبی رنگش به اونجا اومده بود موهای فرش به صورتش سفیدش میومد و اون و زیباتر کرده بود وی بی خیال به زن نگاه کرد و گفت: چمه نینا؟؟؟
نینا سرش و بالا آورد و گفت: من باید یه خبر خوب بهتون بدم سرورم ..... شما باردارید
جونگ کوک و وی به چشمای درشت به زن نگاه کردن نینا پتو رو بالا تر کشید و گفت: برای ادامه معاینات باید به مطب بیاید سرورم تا بتونم دقیق تر وضعیت خودتون و بچتون و بررسی کنم
جونگ کوک نگاهی به وی کرد و گفت: و..وی ب..باردا... بارداره؟
دستای کوک شل شد و چشماش از اشک برق زد وی نیم خیز شد و گفت: جدی میگی؟؟؟
نینا سرش و تکون داد و گفت: بله سرورم
وی با لبخند قشنگی که رو لبش بود به زن اجازه رفتن داد دست جونگ کوک و گرفت و گفت: کوکی
کوک به سمتش چرخید و گفت: من ... من هنوز تو شوکم باورم نمیشه خدای من
مرد و در آغوش کرد و کمر و نوازش کرد وی لبخندی زد و بوسه گرمی رو گردنش نشوند با صدای آرومی گفت: ما داریم بچه دار میشیم کوک
جونگ کوک مرد و روی پاش نشوند و گفت: همش بخاطر توئه فرشته من تو یه معجزه ای
وی با خنده گفت: من فرشته نیستم جونگ کوکی
کوک سرش و عقب آورد و بوسه آرومی رو لباش گذاشت با صدای آرومی گفت: تو فرشته منی یه فرد فوق العاده
وی با خنده دماغش و بوسید و گفت: خیلی دوسش دارم میخوام زود تر ببینمش لپاش و بکشم
کوک خندید و گفت: منم خیلی دوست دارم ببینم این فسقل چه شکلیه مطمئنم مثل تو خوشگل میشه
وی سرش و تکون داد و گفت: میخوام مثل تو جذاب بشه
کوک ابرو بالا انداخت و گفت: پادشاه الان به من گفت جذاب؟؟؟
وی خنده خجالت زده ای کرد و گفت: یاااااا همیشه میگم
کوک پهلو هاش و قلقلک داد و گفت: نه همیشه نمیگی
وی خندید و خودش و روی تخت انداخت اما این باعث نشد جونگ کوک دست از قلقلک دادنش برداره صدای خنده وی کل اتاق و گرفته بود تمام مریضیش با این خبری که شنیده بود به یه باره خوب شده بود
![](https://img.wattpad.com/cover/267092434-288-k473911.jpg)
YOU ARE READING
kookv violet planet [ Completed ]
Fanfictionسیاره بنفش🍸 زوج : کوکوی یونمین ژانر: تخیلی عاشقانه امپرگ سیاره وایولت سیاره ای خارج از منظومه شمسی جایی که تا به حال کسی ندیده پادشاهی که به یه انسان دل داده