part 11

2.6K 592 133
                                    


هوا کم کم داشت رو به سردی می‌رفت
یه هفته ای گذشته بود و وی و کوک خوب شده بودن

البته همش به لطف پرستاری های جونگ کوک بود

کوک تو این یه هفته تغییر زیادی نکرده بود اما همین که قبول کرده بود باید اینجا زندگی کنه خودش پیشرفت بود
روز ها رو همراه وی به قصر می‌رفت و شب ها رو با کار ها و سرگرمی های خودش میگذروند
شاید به زبون نمی‌آورد اما اینجا رو بیشتر از زمین دوست داشت

وی بعد از دوش گرمی که گرفته بود وارد اتاق شد لباس های خوابش و پوشیده بود اما موهاش هنوز یکم نم داشت

جونگ کوک رو تخت نشسته بود و داشت با دقت یه چیزی و میخوند شاید یکی از همون کتاب هایی بود که جدیدا از کتابخونه سلطنتی برداشته بود شاید هم از اون هایی بود که وی براش خریده بود

وی لبخند به مرد زیبا زد و بدون اینکه حواسش و پرت کنه لوسیونی که رو میز بود و به دستاش زد
مهم نبود که کاری انجام میده یا کجاست فکرش همیشه در گیر جونگ کوک بود

جونگ کوک با حس بوی خوبی که تا حالا تو اتاق حس نکرده بود سرش و بالا آورد. لوسیون جدیدی که خریده بود عطر خیلی خوبی داشت هم خیلی لطیف بود هم حس تازگی میداد

وی بدون اینکه متوجه باشه جونگ کوک داره نگاش می‌کنه مشغول کار خودش بود آستین های لباس گشادش و بالا زد و ساعد هاش و مرطوب کرد

لوسیون و پایین گذاشت و به سمت جونگ کوک چرخید با دیدن چشمای خیرش سرفه ای کرد و سرش و پایین انداخت خواست به سمت تخت بره که جونگ کوک گفت: هوم .... اینی که میزنی برای چیه؟

سوال های جونگ کوک اکثرا بی معنی بوپ اما همین که سعی میکرد یه بحث و شروع کنه جذاب بود

وی کنارش نشست و گفت: برای اینکه پوستم زیر لباس های سنگین سلطنتی داغون نشه

جونگ کوک انگشتش و به سبکی رو پوست گردنش کشید و گفت: اما تو پوستت خیلی خوبه

وی یکم خودش و جمع کرد اما جونگ کوک از لمسش کنار نکشید

کوک سرش و جلو برد و دماغش و به پوست گردن مرد چسبوند و همون جوری که از عطرش یه نفس عمیق می کشید گفت: خیلی هم خوش بوئه

وی لبخند زیبایی زد و گفت: میخوای تو هم بزنی؟

جونگ کوک سرش و تکون داد و گفت: نه این عطری نیست که بخوام خودم بزنم ..... ولی قطعا عطری هست که بخوام رو تنم معشوقم بوش کنم

چشمای وی درشت شد
این حرفا چرا داشت قلب ضعیفش و می لرزوند
وی عادت نداشت همچین من چیزی از جونگ کوک بشنوه

بزاقش و قورت داد و گفت: ی..یعنی چی

جونگ کوک خنده مردونه ای کرد و گفت: هوم خودت بهتر می‌دونی

kookv violet planet [ Completed ]Where stories live. Discover now