part 4

3.2K 746 184
                                    




تو اتاق اشرافی بزرگی بودن

دو تا دختر کنار هم رو مبلی روشنی نشسته بودن

اتاق پنجره های کمی داشت و همین باعث میشد که فضاش یکم تاریک بشه اما شمع های سفید رنگ روشنی میدادن

دختر جوون که خودش و یوهیون معرفی کرده بود به نقشه روبروش اشاره کرد و گفت: دقیقا منظورم اینجاس ..... اینجا باید یه راه زده بشه

نور سفید رنگ موهای بنفش تیره دختر و یاسی رنگ میکرد

نور قشنگی تو چشمای کشیدش میوفتاد و شاهزاده کلا محوش شده بود

جیو همیشه درباره زیبایی مردم اون منطقه خیلی شنیده بود ولی حالا که یکی از مردمش روبروش بود میتونست به این حرف ایمان بیاره

یوهیون سرش و بالا آورد و گفت: اگه بتونیم .....

حرفش با نشستن لبای شاهزاده رو لباش ساکت شد

با چشمای درشت شدش به چهره زیبای شاهزاده نگاه کرد

مژه های بلند و موهای جذابش

اون زن واقعا جذاب بود

جیو از بوسه کنار کشید و به لبای براق دختر نگاه کرد

سکوت سنگینی بینشون بود

یوهیون گوشه لباسش تو مشتش گرفت و لبش و که حالا عطر رژ شاهزاده رو گرفته بود گزید

جیو لبش و گاز گرفت و به دختر نگاه کرد میخواست چیزی بگه اما هیچی به ذهنش نمی رسید


همون لحظه در با صدای بلندی باز شد

وی با چهره ترسیده وارد اتاق شد

رنگش پریده بود انگار بیش از حد ترسیده بود

در حالی که نفس نفس میزد گفت: ج..جونگ کوک جونگ کوک نیست

جیو با وحشت بلند شد و گفت: یعنی چی

وی یه نفس عمیق کشید و گفت: تو حموم گذاشتمش تا به اتاقم برگرده اما برنگشته حالا هم تو حموم نیست

جیو از اتاق خارج شد و وی هم دنبالش دوید و گفت: فقط بهم بگو راه قدیمی به رود و بستی

وی در حالی که پشت خواهرش میدوید گفت: چرا باید بسته باشمش نقشه بستنش هم هنوز به دستم نرسیده

جیو فاک آرومی گفت و خودش و به حموم برادرش رسوند

ته حیاط بزرگ بین پیچش گل ها و شاخه یه در دیده میشد

جیو به سمت در دوید و دید نیمه بازه

وی خودش و بهش رسوند و در و آروم باز کرد

یه رود بزرگ بود

با قدرت می‌رفت امکان نداشت کسی بتونه در برابر جریانش مقاومت کنه یا خلاف جریانش شنا کنه

kookv violet planet [ Completed ]Where stories live. Discover now