جونگ کوک وی رو روی تخت انداخت و از خیسی تنش تخت هم نمدار شد
بی جهت به همه چی رو بدن لخت وی خوابید و لباش و به بازی گرفت
دوباره همون طعم خوب و حس کردپنجره ای که بالا سر وی بود باعث میشد نور کمی به اتاق بتابه و صورت فرشته وار مرد و بهتر نشون بده
دستای وی برای اولین بار رو تن لخت کوک کشیده شد جایی که همیشه آرزویش و داشت لمس کنه
خط و خطوط عضله های سفتش و پوست سفیدشجونگ کوک با حس شیرینی که داشت تو خونش جاری میشد بزاقش و قورت داد
دست وی رو شکم سینش کشیده میشد اما جرات پایین رفتن نداشت بدن کوک مدام زیر این لمس های ناکافی داغ تر میشد و باعث میشد خشن تر از قبل برخورد کنه
دست وی و گرفت و پایین تر برد به چشمای مرد خیره شد در حالی که وی نگاه عاشقش و مدام میدزدید
نفس جونگ کوک با برخورد دست داغ مرد به دیکش بند اومد چجوری قراره سکس با این مرد و دووم بیاره وقتی یه لمس ساده داشت دیوونش میکرد
وقتی وی تمام جراتش و جمع کرد و دستش و دور عضو مرد حلقه کرد همه چیز داغ تر شد از جمله هوایی که از نفس هاشون عطرآگین شده بود
جونگ کوک خودش و به دستای تازه کار پادشاه سپرد
دست گرم وی با لذت بخش ترین حالت دور دیکش حلقه شده بود و با فشار های متعدد لذت بخش میشد
جونگ کوک نگاهی به لبای پی کرد که تو حصار دندون هاش بود سرش و پایین برد و مک آرومی به لباش زد جوری که لباش و آزاد کنه
لبای هم و میمکیدن و میگزیدن
دستاشون رو بدن هم میرقصید و داغ تر از قبل میشدن
کوک دستاش و رو پاهای لاغر وی کشید و تا بوتش بالا برد چنگ آرومی به باسنش زد و انگشتاش و رو سوراخش کشیدداغ شده بود و داشت تو عطش تنی که زیرش بود میسوخت وی نگاهی به مرد کرد و از ورود اولین انگشت لبش و گزید درد زیادی نبود فقط خیلی عجیب بود
انگشتش و بیرون کشید و دوباره فرو کرد وی پاهاش و بیشتر باز کرد و گذاشت جونگ کوک عمیق تر ضربه بزنه وقتی انگشت سوم و فرو کرد ناله وی شنید : اهه ک..کوک بسه
جونگ کوک انگشت هاش و بیرون کشید و گفت: صبر کن لوب و بیارم
خواست بلند شه که وی گفت: لوب ندارم
جونگ کوک با چشمای درشت شده گفت: شوخی میکنی
وی با خنده گفت: من .. من نیازی بهش نداشتم
جونگ کوک با چشمای درشت شده گفت: یعنی ...
وی سرش و تکون داد و تعجب کوک دوبرابر شد
وی تا به حال سکسی نکرده بود نه با زن نه مردتا حدودی قوانین سخت گیرانه پدرش و تا حدی زیاد تری هم قلب عاشقش بود چطؤری وقتی عاشق یه نفر بود باید با کس دیگه ای میخوابید
VOUS LISEZ
kookv violet planet [ Completed ]
Fanfictionسیاره بنفش🍸 زوج : کوکوی یونمین ژانر: تخیلی عاشقانه امپرگ سیاره وایولت سیاره ای خارج از منظومه شمسی جایی که تا به حال کسی ندیده پادشاهی که به یه انسان دل داده