part 19

2.3K 518 108
                                    

یه هفته گذشته بود و بعد رفت و آمد چند تا بازرس به خونشون بالاخره امروز نامه ای براشون اومده بود مبنی بر اینکه سرپرستی این بچه بهشون واگذار میشه و اگرفت و آمد بازرس ها تا چند وقت ادامه داره

جیمین با دیدن نامه محکم یونگی و بغل کرد و گفت: خدای من باورم نمیشه بالاخره قبول کردننننننن

یونگی خندید و گفت: یونجون کجاس بیبی

جیمین از آغوشش در اومد و گفت: خوابیده

یونگی هومی کرد و حلقه دستاش و دور بدن همسرش محکم کرد
جیمین ابرو بالا انداخت و گفت: داری چیکار می‌کنی آقای محترم

یونگی دستش و رد کرد و دوست لطیفش و نوازش کرد و گفت: دارم یه گل و نوازش میکنم
سرش و جلو برد و عطری خنکی که جیمین به خودش زده بود و بو کشید و گفت: و بوش میکنم

جیمین با خنده گفت: همه مردای زمینی اینقدر خوب لاس میزنن

یونگی گاز آرومی از لاله گوشش گرفت و گفت: تو فقط باید به لاس زدن های من توجه کنی نه بقیه

جیمین دستش و رو گردن مرد گذاشت و گفت: میدونستی خیلی حسودی ؟؟

یونگی تو گردن گرم جیمین هومی کرد و گفت: آره چون تو خیلی دوست داشتنی ای

بوسه سنگینی رو پوستش گذاشت و گازش گرفت

جیمین لبش و گاز گرفت و گفت: یونگیا بیا بریم تو اتاق

یونگی کمرش و گرفت و روی مبل انداخت با صدای آرومی گفت: بیا رو مبل امتحانش کنیم پرنس من

جیمین با نفس هایی که سنگین شده بود به مردی که داشت جلوش کمربندش و باز میکرد جیمین خودش و جلو کشید و شکم صاف مرد و بوسید

یونگی شلوارش و پایین کشید و گفت: زود باش بیبی موچی

جیمین لبش و گاز گرفت دیک مرد و تو دستش گرفت چند تا بوسه سبک روش گذاشت اما طولی نکشید مک های خیسش شروع شد نصف عضو و تو دهنش فرو کرد و همون جوری که به یونگی خیره بود زبونش و دور عضوش چرخوند

مرد به چشمای خمار جیمین نگاه کرد و گفت: هوممم اه

چند ثانیه بعد جیمین از ساک زدن دیک مرد گذشت و شلوارش و در آورد یونگی اسپنک محکمی به بوتش زد و گفت: بخواب رو تخت

دیکش و پمپ کرد و رو بدن گرم مرد خوابید لباش و بین دندون هاش گرفت و گفت : صدات و زیاد بالا نبر

جیمین سرش و تکون داد و شونه های سفید مرد دست انداخت تا درد و لذتش و خالی کنه
دیکش و رو حفره همسرش تنظیم کرد تمامش و با یه حرکت وارد کرد جیمین شونه هاش و چنگ گرفت و نالید: ی‌‌... یونگی اههههه

یونگی ضربه هاش و شروع کرد
به چشمای نیمه باز جیمین نگاه کرد و محکم تر تو حفرش ضربه زد جیمین کمرش و چنگ گرفت و گفت: عمیق اههه عمیق‌تر

kookv violet planet [ Completed ]حيث تعيش القصص. اكتشف الآن