part 18

836 152 131
                                    

پیشنهاد میکنم این آهنگ رو موقع خوندنش گوش بدید.
brother - kodaline
ویدیو یوتیوبش رو بالا براتون میزارم 🥺🤧

____________________________________________

پلک های سنگینش رو باز کرد. نور اذیتش می کرد. دستش رو روی سینه ش فشار داد. لبخند غمگینی زد.

دراکو زمزمه کرد : جواب نداد.

فضای سفید اطرافش نشون می داد که توی درمانگاه هاگوارتز درمان شده. اما سینه بدون دردش نشون می داد هری دخالت داشته. از جاش بلند شد. هیچ کس توی درمانگاه نبود. سمت در رفت اما قبل از اینکه که به در برسه در باز شد. هری و هرمیون در حالی که حرف می زدن وارد شدن.

هرمیون :... نمیشه مطمئن بود، پارکینسون قابل اعتماد نیست.

هری : الان دیگه دیره، نمی تونم کاریش بکنم.. دری!

دراکو : هی..

هری محکم دراکو رو توی بغلش کشید. دری سرش توی گردن و موهای هری مخفی کرد. بوی تن هری آرومش می کرد.

هری آروم از آغوش عقب کشید. دست هاش گونه های دراکو رو نوازش می کردن.

هری : خوبی؟ اگر جایی دردی داری، بگو من درمانش کنم.

دراکو : نه من خوبم، باید برم هری...

هری : کجا!؟ باید اول بگی چی شد.

دراکو : واضح نیست، خنجر فرو رفته بود توی قلبم.

هری : نه منظورم اینه که کار کی بود.

دراکو : خودم..

هرمیون : چی؟؟

هری : چی میگی دری!

دراکو نگاهش رو از چشمای هری دزدید. و گفت : میشه لطفا بزاری برم هری، کار مهمی دارم.

هری : نه بعد اینکه بهم گفتی می خواستی خودت رو.. بکشی..

دراکو : مهم نیست باهام بیا، فقط باید همین الان برم.

هرمیون : من به پرفسور دامبلدور میگم که دنبال مقصر نگرده، تو باهاش برو هری.

هری : اوکی.

..................

دراکو در اتاق ملزومات رو باز کرد. هری هنوز نمی دونست چه خبره، فقط بی صدا دراکو رو دنبال می کرد.

صدای آرومی اسمش رو صدا کرد، دراکو با شنیدن اسمش سمت شومینه روشن اتاق که یه بدن خسته کنارش بود رفت.

دراکو : خوبی وین؟

هری : کرب!!

وینسنت(کرب) : دردش خیلی زیاده دراکو..

دراکو کنار وینسنت روی زانو هاش نشست. و گفت : انقدر زود فهمید! من واقعا متاسفم وین، من نمی تونم بمیرم. اگر بخوام هم نمیشه..

what if...Where stories live. Discover now