you need to know

785 99 21
                                    

های گایزززز

خب می خوام یه سری چیز ها رو توضیح بدم اول از همه دراکو و هری تو فیک من ورسن

دوم شخصیت های من با شخصیتی که رولینگ برای کارکتر ها نوشته فرق می کنه

سوم حمایتگر عاطفی توی رابطه به معنی تاپ بودن اون فرد نیست، من تو کامنتا دیدم که هر وقت هری توی شرایط روحی نامتعادلیه و از طرف دراکو حمایت میشه شما کامنت می زارید که هری باتمه و تو دو سه پارت آخر برعکسش اتفاق افتاد، من اصولا مشکلی با این که تو اون لحظه شخص رو باتم ببینید ندارم چون ورس بودن همینه..

اما مشکل اینه که ضعیف بودن از لحاظ روحی هیچ ربطی به پوزیشن اون فرد توی رابطه جنسی نداره

من کاملا اینو متوجه میشم که شاید شما تا حالا یه کاپل همجنسگرا ندیده باشید ولی مسئله اینه که درصد زیادی از کاپل های گی ورسن یعنی تاپ یا باتم وجود نداره و من کلا این استریو تایپ باتم ضعیف و تاپ قوی و محکم رو نمی پذیرم

نکته بعدی روند عوض شدن شخصیت هاست..

من از اول فیک تا اینجا شخصیت هری و دراکو رو براتون تشریح میکنم که متوجه بشید شخصیت ها یه بعدی نیستن که کاملا ضعیف یا کاملا قوی باشن، شما خودتونو در نظر بگیرید شاید در خیلی موقعیت ها از نظر روحی قوی باشید ولی نقطه ضعف هایی دارید.

شخصیت هری اوایل فیک به عنوان یه پسر ۱۴ ساله که تحت فشار یه مسابقه مرگباره و همه ازش توقعاتی دارن ضعیفه اونم در همه شرایط فقط یه ترسه که از مسابقه داره پس دراکو کنارشه سعی می کنه کمکش کنه و آرومش کنه. دراکو اصولا روحیه قوی تری از هری تو این قسمت داستان داره. ولی هری و دراکو دعواشون میشه هری کاملا احساساتش رو نابود میکنه، قلبش مشکل پیدا مي کنه و فکر می کنه که پیوندشون از بین رفته پس از اونجا هم ضربه عاطفی می خوره. هری با سدریک رابطه برقرار می کنه دوست پسرش جلوش کشته میشه که قبل مرگش فکر می کرده هری بهش خیانت کرده پس حرف هایی بهش میزنه که باعث میشه هری حس گناه کنه. اما دراکو باز هم کنارشه هری برمی گرده خونه سیریوس کاملا کنارشه پس به مرور زمان بهتر میشه، اما دراکو مادرش جلو چشماش کشته میشه، پدرش تو جنگل جلوش می میره مجبور میشه جنازه پدرش رو بسوزونه، بعد میره به هاگوارتز کل تابستون هری رو کنارش نداره، دوست هاش کنارشن و کمکش میکنن، ولی دراکو هم افسرده است و تو این مرحله کاملا قصد داره خودش رو بکشه چون خودش رو دلیل مرگ اطرافیانش می بینه. هری برمی گرده دراکو آروم به سمت خوب شدن میره ولی مجبور میشه خودش رو با چاقو بزنه به امید این که بمیره و بتونه کرب رو نجات بده، نمی تونه و مجبور میشه خودش کرب رو بکشه که براش مثل برادر بوده.

این یه خلاصه کوتاهه

پس هری و دراکو هر دو از لحاظ روحی مشکل های زیادی دارن.

هری به خاطر این که سدریک تو لحظه های قبل مرگش به خیانت متهم ش کرده توی لحظه هایی که دراکو یه کاری می کنه اونو یاد سدریک می ندازه احساس گناه می گیره، مثلا روی تراس یاد سدریک افتاد ولی توی پارت آخر هیچ مشکلی با بوسیدن دراکو نداشت چون یاد سدریک نیافتاده بود.

دراکو مشکلات بیشتری داره، تو حالتیه که اگر می تونست خودش رو می کشت، کابوس می بینه. پنیک اتک هاش به خاطر ترسش از ولدمورته، پس تا قبل اینکه بهش فکر کنه تو حالت نرمالشه مثل زمانی که با هری تو کلاس بود، می خوام بگم که زندگیش رو مختل نکرده‌. و چون افسرده ست به خورد و خوراکش یا خوابش اهمیت نمیده.

می دونم زیاده ولی خوندنش به درک تون درباره داستان کمک می کنه

و اینکه لطفا کسایی که کامنت گذاشتن ازم ناراحت نشن، من فقط باید اینارو می گفتم که نسبت به باتم بودن یه کارکتر زیاد امیدوار نشید.

لاو یو آل 💜

what if...Dove le storie prendono vita. Scoprilo ora