part 29

998 122 41
                                    

چندین مرگ
اشاره به خودکشی
پنیک اتک

____________________________________________

برف کاملا لندن رو پوشونده بود. گرمای شومینه تنها چیزی بود که سرما رو دور نگه داشته بود.

کریسمس توی خونه دو تا پسر یتیم چقدر شور می تونه داشته باشه؟

خیلی...

هیچ کدومشون نمی خواستن شب کریسمس رو ناراحت و غصه دار بگذرونن. درخت شون رو تزئین کردن. با هم کلوچه درست کردن، شام پختن.. با هم رقصیدن.. آخر شب وقتی فقط دقایقی به نیمه شب مونده بود، جلوی شومینه شکلات داغ شون رو خوردن.. فقط یک دقیقه زمان برد تا توی آغوش هم بی هوش بشن.

در خونه باز شد و مرگخوار ها به تنها مکانی که هری فکر کرد بالاخره براش امنه نفوذ کردن. تلاش می کردن، صد در صد تلاش می کردن از مکان امن شون محافظت کنن. حیف هر دو بی هوش روی زمین بودن.

بلاتریکس بالای سر دراکو خم شد و گفت : سلام خواهرزاده عزیز...

خنده هیستریکش حتی مرگ خوار ها رو هم می ترسوند.

................

چشماش رو آروم باز کرد، اصلا نمی دونست کجاست. سرش درد می کرد. اطرافش رو نگاه کرد، فقط چند لحظه طول کشید تا نقطه ها رو به هم وصل کنه. این اتاق نمناک و تاریک صد در صد مطلق به ولدمورت بود.

گلو خشک شده ش جلوش رو نگرفت که اسم دوست پسرش رو فریاد بزنه.

دراکو : هری..

-داد نزن، پسره با اربابه..

نگاه دراکو به مرد کنار اتاق که توی تاریکی تا قبل مخفی بود.

با شنیدن جمله نفسش یه لحظه حبس شد. تنفسش تند شد. خوب می دونست اینم یه پنیک اتک دیگه ست، ولی کجا بود هری که محکم بغلش کنه و آرومش کنه.

شاید مرد باید یه کاری می کرد ولی توی سکوت به بدن لرزون دراکو خیره موند و تکون نخورد.

-خفت باری

عجب احمقی... البته که دراکو نمی تونه صدات رو بشنوه...

...............

دست هاش پشتش بسته شده بود. سرش به شدت درد می کرد. چوب دستیش روی میز کنار سالن بود. مرگ خوار ها کنار دیوار ها ایستاده یا نشسته بودن. ولدمورت فقط جلوش ایستاده بود و بهش نگاه می کرد.

هری : بلادی هل ولدمورت فقط بگو چی می خوای؟

صدای تعجب کرده مرگ خوار ها فقط یک لحظه سکوت اتاق رو شکست.

ولدمورت : مرگ تو..

هری : نمی فهمی! البته که نمی فهمی... من نمی تونم بمیرم. بیا هر غلطی دلت می خواد بکن من نمی تونم بمیرم.. اصلا چرا انقدر مرگ من برات مهمه، کلا زندگی نداری.. اصلا کسی هست که دوستش داشته باشی؟!

what if...Unde poveștirile trăiesc. Descoperă acum