رمز در رو زد و وارد خونه شد و هانول رو که تو بغلش خوابیده بود رو تو دستش جابجا کرد و رفت تو اتاق پسر کوچولو و اون و روی تخت خوابوند!
از پله ها پایین اومد و با دیدن جونگکوک که با موهای نمناک از پله ها پایین میومد گفت:
"اوه کی اومدی خونه؟"
جونگکوک لبخند خسته ای زد و گفت:
"تو کی اومدی هیونگ؟ هانول کجاست؟"
جیهوپ لبخندی زد و گفت:
"امروز زیاد خوشگذروند خسته بود خوابید،بردم توی اتاقش!"
جونگکوک سری تکون داد و گفت:
"حالش که بد نشد؟ اصلا چیکارا کردین امروز؟"
جیهوپ با لبخندش خودش و رو کاناپه انداخت و گفت:
"امروز رفتم یه بستنی فروشی نزدیک پارک! رفتیم تو یه مغازه خیلی بامزه که یه صاحب کیوت و بامزه ای هم داشت!"
جونگکوک به جیهوپ که با شوق حرف میزد خیره شد و یه تای ابروش و بالا انداخت و گفت:
"جوری حرف میزنی که انگار امروز به تو هم خوش گذشت!؟"
سوالی گفت و جیهوپ سرش و تکون داد و گفت:
"اره چون برای اولین بار هانول تونست به راحتی ارتباط برقرار کنه!"
جونگکوک بطری آب و روی کانتر گذاشت و اخمی کرد و گفت:
"منظورت چیه؟"
جیهوپ از جاش بلند شد و به سمت جونگکوک رفت و گفت:
"گفتم که رفتیم یه بستنی فروشی اونجا فضای کیوت و گرم و راحتی داشت و همینطور صاحب مغازه که یه امگای مهربون بود و با هانول حرف زد! راستش هانول مثل همیشه اول ترسید اما اون امگا فقط باهاش حرف زد و جوری رفتار کرد که انگار میشناستش و بعد از تقریبا یه ساعت هانول خیلی باهاش راحت بود و باهم بازی میکردن!"
جونگکوک با تعجب به حرفای جیهوپ گوش میداد..!
پسر سه ساله اش ترس از اجتماع داشت و از شلوغی و جمعیت میترسید و همینطور از آدما! سخت با کسی ارتباط میگرفت و این واسه جونگکوک تعجب آور بود که چطور هانول تونست اینطور رفتار کنه و از همه مهمتر اون فرد امگا کی بود که تونست کمی از یخ پسرش آب کنه؟!
با اخم و درهمی گفت:
"ولی..اون امگا کی بود؟ تو که نمیشناختیش چرا انقد راحت بهش اعتماد کردی؟"
جیهوپ نگاه چپی حواله جونگکوک کرد و گفت:
"ما رفتیم اونجا تا با هانول بستنی بخوریم و از قضا اون امگا خیلی خوش برخورد بود و با همه مشتری هاش با مهربونی و صمیمت برخورد میکرد و من و هانول هم از این قضیه مستثنی نبودیم و اون امگا با خوش رویی از ما استقبال کرد و مهمتر از همه خیلی سریع متوجه شد که هانول فوبیا داره برای همین نزدیکش شد! من که نیومدم بچه اتو نذاشتم تو دستش و سر و تَه زندگیت و نگفتم که اینطور تهاجم میگیری!"
YOU ARE READING
𝐈𝐜𝐞 𝐂𝐫𝐞𝐚𝐦 𝐒𝐡𝐨𝐩|✔︎
RomanceIce Cream Shop مغازه بستنی فروشی ᯾᯾᯾ 𝑪𝒐𝒖𝒑𝒍𝒆: 𝒌𝒐𝒐𝒌𝒗 𝑺𝒊𝒅𝒆 𝑪𝒐𝒖𝒑𝒍𝒆 : 𝒚𝒐𝒐𝒏𝒎𝒊𝒏 𝑮𝒆𝒏𝒓𝒆 : 𝒐𝒎𝒆𝒈𝒂𝒗𝒆𝒓𝒔 , 𝒓𝒐𝒎𝒂𝒏𝒄𝒆 , 𝒔𝒎𝒖𝒕 , 𝒎𝒑𝒓𝒆𝒈 تهیونگ امگایی که صاحب یه مغازه بستنی فروشیه... جئون جونگکوک الفایی که پ...