جونگکوک سرش و بالا آورد و به تهیونگ خیره شد و تهیونگ هم سرش و چرخوند و با برخورد گوشه لبش با لبای جونگکوک خون تو رگاش یخ بست!
حس عجیب و شیرینی وجودش و گرفت و کلمه جفت تو مغزش پررنگ شده بود!
جریان برق از بدنش هاشون رد شد و جونگکوک شوکه و با چشمای درشتش سرش و از رو شونه تهیونگ برداشت و به تهیونگ خیره شد..!
تهیونگ هم مات و مبهوت به جونگکوک خیره شده بود..بزاق دهنش و قورت داد و دست پاچه از جاش بلند شد و تن سبک هانول رو تو بغلش گرفت و گفت:
"من..من میبرمش..تو اتاق"
همه چیز خیلی سریع اتفاق افتاد و جونگکوک هنوز شوکه بود..!
نمیدونست این فقط یه حسِ یا اینکه..نه واقعا تهیونگ جفتشه؟از جاش بلند شد و به سرعت از پله ها بالا رفت و جثه ظریف و ریز تهیونگ رو دید که از اتاق هانول خارج میشد..!
جلوتر رفت و دست تهیونگ و کشید..
تهیونگ با یهویی کشیده شدنش شوکه شده سرش و بالا آورد و جونگکوک رو دید که با مردمک های لرزونش بهش نگاه میکنه..!
بزاق دهنش و قورت داد و حجم زیادی از فورمون شیرینش که آزاد شده بود باعث میشد جونگکوک گیج تر بشه..!
"ته..من..من حسش کردم"
تهیونگ با گونه های گر گرفته اش لب گزید و نگاهش و از جونگکوک دزدید..
جونگکوک دست تهیونگ و توی دستش فشرد و گفت:
"من..اشتباه نمیکنم..درسته؟"
تهیونگ سرش و بالا آورد و به مردمک های لرزون جونگکوک زل زد و سرش و تکون داد و زمزمه کرد:
"جونگکوک..تو جفت منی!"
جونگکوک با ابروهای بالا پریده دست تهیونگ و ول کرد و با این کارش نمیدونست که امگا کمی گیج و ناراحت شده..!
جونگکوک دستی به چشمای خسته اش کشید و گفت:
"پس چرا تا الان نفهمیدیم؟"
تهیونگ سرش و به یه طرف شونه اش کج کرد و لباش و جمع کرد و گفت:
"شاید چون..تو گرگت و نداشتی؟!"
سوالی گفت و جونگکوک همونطور که به تهیونگ زل زده بود گفت:
"یعنی منظورت اینه که بخاطر..گرگمه که تا حالا نفهمیدیم؟"
تهیونگ سری تکون داد و گفت:
"شاید..ممکنه اینطور باشه؟!"
جونگکوک دم عمیقی گرفت و گفت:
"نمیدونم..."
تهیونگ هنوزم تو شوک بود و علاوه بر اون کمی معذب شده بود و گیج بود و نمیدونست باید چیکار کنه..!
YOU ARE READING
𝐈𝐜𝐞 𝐂𝐫𝐞𝐚𝐦 𝐒𝐡𝐨𝐩|✔︎
RomanceIce Cream Shop مغازه بستنی فروشی ᯾᯾᯾ 𝑪𝒐𝒖𝒑𝒍𝒆: 𝒌𝒐𝒐𝒌𝒗 𝑺𝒊𝒅𝒆 𝑪𝒐𝒖𝒑𝒍𝒆 : 𝒚𝒐𝒐𝒏𝒎𝒊𝒏 𝑮𝒆𝒏𝒓𝒆 : 𝒐𝒎𝒆𝒈𝒂𝒗𝒆𝒓𝒔 , 𝒓𝒐𝒎𝒂𝒏𝒄𝒆 , 𝒔𝒎𝒖𝒕 , 𝒎𝒑𝒓𝒆𝒈 تهیونگ امگایی که صاحب یه مغازه بستنی فروشیه... جئون جونگکوک الفایی که پ...