🥀 9🌙

9.9K 1.7K 637
                                    

تهیونگ نگاهی به ساختمون بزرگ روبروش انداخت و از ماشین پیاده شد.
در سمت هانول رو باز کرد و پسرک رو که تو خواب و بیداری بود تو اغوشش کشید و به سمت ورودی ساختمون رفت!

وارد ساختمون شد و رمز در وارد کرد و وارد خونه شد!

خونه بزرگ و دوبلکسی بود که تم خونه نسکافه ای و سفید بود!
پنجره های بزرگ که با پرده حریر سفید رنگ پوشیده شده بود و مبلمان نسکافه ای رنگ که چیدمان زیبایی داشتن!

قسمت نشیمن که با کاناپه راحتی نباتی رنگ پر شده بود و تی وی بزرگ روبروش قرارداشت!
و قسمت تراس که با درختچه های کوچیک نمای زیبایی رو به نمایش گذاشته بود!

تهیونگ نگاهش و تو خونه چرخوند و نگاهش به پله های چوبی افتاد که نشون میداد اونجا طبقه دومه..
از پله ها بالا رفت که صدای هانول و شنید:

"خلسی منو تجا میبلی؟"

تهیونگ لبخندی زد و به هانول نگاهی انداخت و گفت:

"تو بیداری بادوم کوچولو؟ من فکر میکردم خوابیدی میخواستم ببرمت تو اتاقت!"

هانول سرش و بالا آورد و با لبخند دندون نمایی گفت:

"هانولی بیداره! ته ته میخوای اتاقم و ببینی؟"

تهیونگ بوسه ای رو نوک بینی هانول گذاشت و تو راهرو وایساد و گفت:

"اجازه هست؟ بهم نشونش میدی؟"

هانول با ذوق سرش و تکون داد و اشاره ای به در سفید رنگ کرد.
تهیونگ با لبخندش به سمت در اتاق رفت و بازش کرد!

اتاق پسرک تم زرد و طوسی داشت و کاملا روحیه بچه گونه ای داشت! لبخند تهیونگ عمیق تر شد و هانول تو بغل تهیونگ ورجه وورجه میکرد،تهیونگ قصد پسرک رو فهمید و اون و گذاشت رو زمین!

هانول با پاهای تپلش به سمت تختش رفت و خودش و بالا کشید و با ذوقش گفت:

"ته ته ببین هانولی علوسک داله خرگوشی،تدی،جوجو،مولی"

مولی اسم عروسک زرافه اش بود! تهیونگ به ذوق پسرک خندید و کنارش زانو زد و موهای نرم پسرک رو بهم ریخت و گفت:

"پس الان من دوست جدید اونام؟"

هانول لباش و جلو داد و با چشمای درشتش سرش و جلو برد و با صدای آرومی گفت:

"ته ته تو دوست منی اونا تولو ازم میگیلن پس هیس!"

تهیونگ با صدای بلندی خندید و بوسه محکمی رو گونه تپل پسرک گذاشت و خودش هم با صدای آرومی گفت:

"هانولی من همیشه دوستتم پس قرار نیست اونا منو ازت بگیرن! ما قراره باهم بازی کنیم"

هانول لباش و غنچه کرد و با چشمای پاپی طورش گفت:

"قول؟"

تهیونگ خندید و انگشت کوچیک هانول و توی انگشت کوچیکه خودش گرفت و گفت:

𝐈𝐜𝐞 𝐂𝐫𝐞𝐚𝐦 𝐒𝐡𝐨𝐩|✔︎Where stories live. Discover now