سه روزی از اقامتشون تو ویلای جونگکوک میگذشت،هر زوج اتاق جداگونه مختص به خودشون رو داشتن و فقط مونده بود هوسوک که گفته بود-"بسوزه پدر سینگلی من و رفیقم باهم میمونیم تو یه اتاق سفت همو بغل میزنیم میخوابیم"- که البته باعث خنده همشون شده بود،منظور هوسوک از رفیق هانول بود و هانول خیلی خوشحال شده بود که با عموی خوشخنده و محبوبش تو یه اتاق میمونه چون قرار بود بهش کلی خوشبگذره.
کریسمس شده بود و سورپرایز تولد تهیونگ هم بخوبی انجام شده بود،البته اگه سوتی جیمین رو واسه سورپرایز فاکتور میگرفتیم که تقریبا نزدیک بود همه چی رو ناخواسته لو بد و صدالبته که جونگکوک با نگاهش اونو شکار کرده بود و به صدروش تو ذهنش اون و از ناحیه های مختلف جر داده بود.
که جیمین به کمک نامجین سوتی مبارکش رو جمع کرد و تهیونگ بویی از ماجرا نبرد،البته حدسش برای تهیونگ چندان سخت هم نبود چون نامجین بودن و مطمئنا به جونگکوک و بقیه تولدش رو گفته بودن،با اینحال شب خوبی پشت سر گذاشته بودن.
برف همهجارو سفید پوش کرده و هوا هم سرد و سوزناک بود و همشون باهم تو این مدت به جاهای مختلفی رفته بودن و گردش کرده بودن،نیویورک فراتر از حد تصورشون زیبا بود البته برای نامجون،یونگی،هوسوک و جونگکوک که به این کشور سفر کرده بودن تازگی و شوق خاص اولیه رو نسبت به جیمین،جین و تهیونگ و هانول کوچولو نداشت اما ازجاهای جدید هم بازدید کرده بودن و لذت برده بودن.
چیزی که این وسط به جونگکوک استرس بیشازحدی وارد کرده بود سورپرایزش برای تهیونگ بود،آدم رمانتیکی نبود اهل مقدمه چینی هم نبود فقط حرفش رو رک و راست میزد و این مدت گیج شده بود که چیکار کنه تا درخواستش کلیشه ای نباشه اما اونقدر هم ساده نباشه که هیچ کاری نکنه و بخواد به تهیونگ حس بدی بده.
تو این مورد از همه دوستاش نظر خواسته بود و اونا هم خیلی خوب بهش ایده داده بودن و کمکش کرده بودن،و امشب قرار بود انجامش بده.
ساعت حدودا هفت عصر رو نشون میداد و هانول با نق نق خودش و به تهیونگ چسبونده بود و از بغلش جدا نمیشد،بقول خودش توجه مامان خرسی مهربونش و میخواست و البته که تهیونگ با جون و دل به بچه اشون توجه میکرد.
هانول شونه رو برداشته بود و موهای تهیونگ رو شونه میکرد و گفت:
"ماما ته دوس دالی بلات خَلگوشی ببندم؟ خیلی خوشتِل میشیا"
تهیونگ ریز خندید و گفت:
"هرکاری دوست داری بکن عزیزم"
هانول با ذوق جیغ خفه ای کشید و دندون های بامزه اش رو به نمایش گذاشت،جیمین با ظرف بادوم زمینی ها اومد تو نشیمن با دیدن هانول و تهیونگ خندید و همزمان غر زد:
"هانولی موهای منم خوشگل کن"
هانول با چشمای براقش به جیمین زل زد و گفت:
YOU ARE READING
𝐈𝐜𝐞 𝐂𝐫𝐞𝐚𝐦 𝐒𝐡𝐨𝐩|✔︎
RomanceIce Cream Shop مغازه بستنی فروشی ᯾᯾᯾ 𝑪𝒐𝒖𝒑𝒍𝒆: 𝒌𝒐𝒐𝒌𝒗 𝑺𝒊𝒅𝒆 𝑪𝒐𝒖𝒑𝒍𝒆 : 𝒚𝒐𝒐𝒏𝒎𝒊𝒏 𝑮𝒆𝒏𝒓𝒆 : 𝒐𝒎𝒆𝒈𝒂𝒗𝒆𝒓𝒔 , 𝒓𝒐𝒎𝒂𝒏𝒄𝒆 , 𝒔𝒎𝒖𝒕 , 𝒎𝒑𝒓𝒆𝒈 تهیونگ امگایی که صاحب یه مغازه بستنی فروشیه... جئون جونگکوک الفایی که پ...