🥀 16🌙

9.5K 1.3K 169
                                    

"من..واقعا نمیتونم خودم و کنترل کنم گل بابونه من!"

تهیونگ حالا با چشمایی که به عسلی تغییر رنگ داده بودن به جونگ‌کوک خیره شده بود.
خرخری کرد و جونگ‌کوک بوسه ای رو گردن پسر گذاشت و حالا رایحه امگاش غلیظ تر شده بود و جونگ‌کوک بیشتر و بیشتر خواستار پسر میشد.

"ا..آلفا..هممم..ل..لطفا.."

جونگ‌کوک دستاش و دو طرف امگا گذاشت و تیشرت پسر رو از تنش در آورد.تهیونگ با گونه های تب‌دارش به الفاش خیره شده بود و جونگ‌کوک با لبخند بزرگی به تن گندمی پسر زیرش خیره شده بود و خم‌ شد و بوسه ای رو قفسه سینه امگاش گذاشت که تهیونگ چنگی به ملافه زد و غیر ارادی قوسی به کمرش داد.

"من..من میخوام لمست..کنم آلفا"

لحظه ای بعد جونگ‌کوک با بالاتنه لخت روی امگا خیمه زده بود و عضو های برآمده اشون روی هم کشیده میشد و ناله ارومشون گوش هاشون و پر کرده بود.

تهیونگ دستاش و بالا آورد و بدن شش تکه مرد رو لمس کرد،جونگ‌کوک غرشی زیرلب کرد و دست برد و دکمه شلوار امگاش رو باز کرد.
دستش و رو وی‌لاینش کشید که لرزش امگاش رو زیر انگشت هاش حس کرد،نیشخندی زد و شلوارش و پایین تر کشید.
تهیونگ آهی کشید و سرش و به بالشت فشرد و موهای هلویی بلندش رو صورتش پخش شده بودن و گونه های سرخش و اون و زیباتر از همیشه نشون میداد.

دقیقه ای بعد شکم نرم امگا با کبودی ها و بوسه های خیس جونگ‌کوک نقاشی شده بود و حالا جونگ‌کوک شلوار راحتی خودش رو هم از تنش درآورد و عضو های برآمده اشون رو بین دستاش گرفت و هندجابی رو شروع کرد.

"امممم..اههه.."

تهیونگ با برخورد عضوهاشون و انگشت های استخونی و گرم جونگ‌کوک که دور عضوش حلقه شده بود و به هم کشیده میشد ناله می‌کرد.

"تو..امممم..خیلی..خیلی زیبایی گل بابونه..اههه"

جونگ‌کوک گفت حرکت دستش رو تندتر کرد و خم شد و بوسه ای رو لبای سرخ امگا گذاشت.
پیچشی رو زیر دلش حس کرد و لرزش رون های امگاش رو زیر بدنش حس میکرد و مشت تهیونگ رو ملافه بیشتر چنگ شد و ناله می‌کرد.

"ج..جونگ‌کوکی..اممم..من..اههه..دارم..دارم..میامم..امممم"

جونگ‌کوک بینیش و رو قفسه سینه امگاش کشید و بوسه خیسی رو نیپلش گذاشت و گفت:

"بیا گل من..هیسس اههه"

دقیقه ای بعد شکمشون و دست جونگ‌کوک از کامشون کثیف شده بود و قفسه سینه اشون بشدت بالا و پایین میشد و تهیونگ لب گزید و گفت:

"کوک.."

جونگ‌کوک لبخند خسته ای زد و خودش و بالا کشید و بوسه عمیقی رو لبای امگا گذاشت و گفت:

"هیشش..من دوستت دارم گل بابونه.."

تهیونگ با چشمای نیمه بازش به جونگ‌کوک زل زده بود و لبخندی زد و بوسه ای رو گردن جونگ‌کوک گذاشت و گفت:

𝐈𝐜𝐞 𝐂𝐫𝐞𝐚𝐦 𝐒𝐡𝐨𝐩|✔︎Where stories live. Discover now