"کامل شده"
Genre: Romance, fantasy, vampire, werewolf
Couples: minchan, hyunho, jj project
پرنده های سیاه تنها یک دسته پرنده نیستند بلکه منظور گناهان و اشتباهاتیست که اشخاص، به خصوص مینهو در گذشته انجام دادند و حالا آنها به دنبال کسانی که مرتکبش...
Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.
جینیونگ با ذوق از جاش پرید و دستاش رو بهم کوبید، _ پیتزاهامو آوردن!
توی یه چشم بهم زدن کیف پول مینهو رو از روی اپن قاپید و سمت در رفت.
_هوی! دستتو بکش! کیف منو کجا میبری؟
جه بوم با اخم بهش توپید، _درست حرف بزن!
پسر کوچکتر پشت چشمی نازک کرد، _ خب حالا توام...
همون موقع جینیونگ با سه تا جعبهی بزرگ پیتزا وارد شد و ولو شد کف زمین و با ذوق در جعبه رو باز کرد.
_تو همین الان یکی از Oهامو لُمبوندی! چرا مثل قحطی زده ها میکنی؟
_خب حالا توام هی او او میکنی واسه من!
جه بوم آروم از مبل پایین رفت و توی سکوت آستینای گشاد و بلند جینیونگ رو که داشت توی غذا میرفت بالا داد و با محبت آروم گفت:
_ یواش تر بخور، هروقت که بخوای بازم برات میگیرم.
و سس رو اونجوری که میدونست جینیونگ دوست داره روی تیکه های بعدی خالی کرد.
_اه اه چندشا! مینهو با قیافهی حال به هم خوردهای گفت و با بلند شدن از جاش ادامه داد، _ من میرم بخوابم، اشتهامو کور کردین!
پشت در اتاقش با اینکه میدونست اونا میشنون گفت: _ مرتیکه انگار نه انگار بیشتر از پونصد سالشه. مثل پسر بچه های چهارده ساله رفتار میکنه!
همونطور که انتظار داشت صدای داد جینیونگ بلند شد، _به تو چه سینگل بدبخت حسووود!
خندهی آرومی کرد و روی تخت ولو شد، درسته که توی ظاهر بهشون غرغر میکرد اما وقتی اونا کنارش بودن انگار دیگه هیچ غمی نداشت و خوشحالترین و راحت ترین بود، اونا همه کسش توی دنیا بودن... ♡ ♡ ♡
جینیونگ با لپای پر به سمت جه بوم بی صدا لب زد، _معلوم نیست چشه!
جه بوم گوشیشو از توی جیبش در اورد و تایپ کرد و بعد از یک دقیقه سمت جین گرفتش،
" اون هزار بار از این اتفاقا واسش افتاده و هرروز یه داستان جدید داره ولی اینبار نمیتونه قضیه فقط این باشه، یه جوری بود.. انگار حالش گرفته بود! "