16. A bite

235 82 29
                                    

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.


جه‌بوم و جینیونگ کیسه به دست از ماشین پیاده شدن و جین دوباره شروع به غرغر کرد،
_خدایی جه‌بوم بیا این O هارو یه جایی قایم کنیم! آخه معنی نداره اون توله همشونو بگیره واسه خودش و نذاره ما بخوریم! ها مگه نه؟ اصلا خودمون گیرشون آوردیم خودمونم باید بخوریمشون مگه نه؟ مگه نه؟

_جینی بس کن دیگه خواهشا! الان دوساعته که داری همینا رو تکرار میکنی! حالا بیا بریم تو...

جینیونگ پشت چشمی برای دوست پسرش نازک کرد و رمز درو زد و باهم وارد شدن... کیسه‌ها رو روی اپن آشپزخونه گذاشتن و جین چرخید که به سمت اتاق خواب بره که با دیدن چان یکدفعه توی جاش پرید!

_اوه لعنتی ترسوندیم! چرا اونجا نشستی؟

با واکنش جینیونگ، جه‌بوم هم به اون سمت چرخید و با دیدن گرگینه ابروهاش بالا رفت، به وضوح حس میکرد این وسط یک چیزی درست نیست! آهسته به سمتش رفت.. درست وسط راهروی اتاق خواب‌ها روی دو زانو نشسته بود و سرش چنان پایین افتاده بود که هیچی از صورتش مشخص نبود! جه‌بوم خم شد و دستشو زیر چونه‌ی چان گذاشت..

_ببینمت چان چرا..

با دیدن قیافه‌ی خیس از اشک و رنگ پریده‌ی پسر حرفش توی دهنش ماسید! جینیونگ که کمی عقب تر نگاهشون میکرد با شنیدن نفسای منقطعی از توی اتاق خواب با تردید راهشو به اون سمت کشید و در اتاق رو باز کرد..

جه‌بوم سعی کرد به خودش مسلط بشه پس دوباره سعی کرد به حرفش بیاره.. توی چشمایی که انگار زندگی ازش بیرون رفته بود خیره شد،
_بهم بگو.. چی شده پسر؟ اتفاقی افتاده؟ دوباره دعواتون شد؟

یکدفعه با دادی که جینیونگ زد از جاش پرید و به سرعت خودشو به اتاق رسوند..

_جه بوممم.. جههه..

_چیه؟؟ چی شده؟؟

_می..مینهو.. اون.. اون گازش گرفته جه.. میفهمی؟ گازش گرفته!!!

_چی؟ چطور ممکنه؟

جینیونگ رو کنار زد تا خودش مینهو رو ببینه، نگاهش روی مین افتاد که با بلوز پاره شده وسط تخت افتاده بود و تمام تنش پر از دونه های عرق بود! چشماش باز و خیره به سقف بود و این وسط صدای هق هقای جینیونگ بدتر اعصاب همیشه آرومش رو به هم میریخت!

BlackBirds (skz ver.)Where stories live. Discover now