9. an old wound

251 90 28
                                    

"لعنتی این دیگ کیه زنگ میزنه؟"

Ups! Gambar ini tidak mengikuti Pedoman Konten kami. Untuk melanjutkan publikasi, hapuslah gambar ini atau unggah gambar lain.

"لعنتی این دیگ کیه زنگ میزنه؟"

_هاا؟

_صبح بخیر!

_ریدم تو این صبح تخمی! تو دیگه کدوم خری هستی؟

_بنگ چانم!

یکهو خواب از سر مینهو پرید و دوهزاریش افتاد! با کف دست محکم توی سر خودش زد و لبشو گاز گرفت..

_عا.. ببخشید هنوز ویندوزم بالا نیومده بود متوجه نشدم چی میگم..

_اشکالی نداره..

دلخوری توی صداش واضح بود و باعث میشد مین به خاطر این همه دل نازک بودنش بهش بخنده..

_خب کاری داشتی این موقع صبح؟

_میخواستم بگم باهم بریم کلاس..

_اوه کلاس داریم؟

_اوهوم.. استاتیک..

_لعنتی جدیدا همه کلاسا رو یادم میره! اماده باش یکم دیگه میام سراغت..

_نه نه لازم نیس زحمت بیوفتی!

_زحمت چیه بابا.. دوست پسرمو نرسونم کیو برسونم؟

_باشه، الان اماده میشم..

مینهو خنده‌ای به صدای خجالتیش کرد و بعداز خداحافظی قطع کرد..

وسط تخت نشست و چندبار چشماشو مالید.. همون لحظه در باز شد و کله‌ی جینیونگ از لای در داخل شد و بعداز دیدن مینهو کاملا وارد اتاق شد..

_میبینم که میخوای با چانیت بری!

_یعنی من یه ذره امنیت ندارم از دست شماها!

_خیلیم دلت بخواد.. ایش..

_نه واقعا نمیفهمم چرا ایندفعه اینقد موندین و نمیرین!

_چون داره خوش میگذره..

الکی گفت تا مینهو نفهمه جدیدا چقدر نگرانشن و ترس از برگشتن به حالت قبلیشو دارن و اگه ازش دور شن نمیتونن آروم و قرار داشته باشن!

مینهو پشت چشمی نازک کرد وبلند شد و به سمت دستشویی رفت.. وقتی که بیرون اومد دوباره جین رو توی اتاقش دست به سینه دید..

_وای! چی میخوای هیونگ؟

_میخوام بدونم قراره با دوس پسرت به کجا برسی؟ دیشب که یه جوری حرف میزدی انگار قراره تاآخر عمرت ازش جدا بشی و حالا باهاش قرار میذاری؟

BlackBirds (skz ver.)Tempat cerita menjadi hidup. Temukan sekarang