15. fading trust

234 85 32
                                    

مینهو با گیجی پلک زد

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

مینهو با گیجی پلک زد.. با داد چان کمی از مستیش پرید اما همچنان نمیفهمید چه اشتباهی کرده!

سکوت مینهو باقی مونده‌ی اعصابشم خورد کرد پس چونه‌ش رو محکم توی دستش گرفت و بلندتر داد زد،
_هیونجین کیه هااان؟؟ کیه که میخوای ببوسیش مینهو؟؟ دیوونم نکن یه چیزی بگو!!

دادهایی که چان توی صورتش زد اثر باقی مونده‌ی الکل رو از بین برد.. کم کم داشت متوجه میشد چه غلطی کرده!

با صدای فریادهای آلفا چهار نفری که توی هال نشسته بودند از جاشون پریدن.. اولین نفر جینیونگ بود که به اتاق رسید و بقیه هم پشت سرش.. معطل نکرد و درو یک ضرب باز کرد و پرید توی اتاق،

_بنگچان داری چکا....

_همتون گم شین بیرون همین الان!

چان بدون اینکه از روی مینهو تکون بخوره با عصبانیت داد زد..

_اما چا...

_نشنیدین چی گفتم؟؟ بیرووون!

جه‌بوم بازوی جینیونگ رو گرفت و از اتاق بیرون کشیدش، شاید بهتر بود دخالت نمیکردن..

_جه‌بوم.. نکنه بلایی سرش بیاره؟ نباید تنهاشون بذاریم!

جیسونگ با گیجی پرسید:
_چی شده مگه؟ اینا یهو چشون شد؟!

در حین اینکه اون چهار نفر با استرس پشت در وایستاده بودن چان چشم از دری که بسته شد گرفت و به پسر زیرش نگاه کرد، مینهو با استرس شونه‌ی چان رو گرفت و سعی کرد کمی به عقب هلش بده اما فایده ای نداشت.. آلفای عصبانی هیچ گونه تکونی نخورد!

_چانا.. بذار.. بذار برات توضیح بدم!

_آره منم دقیقا منتظر توضیحم! دیگه چه چیزایی رو ازم مخفی کردی؟ فکر کنم دیگه تو این کار استاد شدی آره؟ همزمان با من با کس دیگه ای هستی مگه نه؟؟

مینهو با ناباوری توی چشمای طلایی شده‌ی دوست پسرش نگاه کرد،
_منظورت چیه؟ چرا چرت میگی؟

BlackBirds (skz ver.)Where stories live. Discover now