Part 1/yoonmin /

440 70 42
                                    

________________________________

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

________________________________

نور خفیف خورشیدی که سعی می کرد خودش رو از بین زندان ابر های تیره آزاد کنه
صدای جیر مانند درِ فلزی و زنگ زده‌ی مکانی که دو سال داخلش مونده بود

" مین یونگی
اینها رو یکی برات فرستاده"

کیف مشکی رنگ رو از دست نگهبان گرفت
باید پیراهن نارنج رنگش رو عوض می کرد
نیاز داشت هرچیزی که مربوط به این مکان بود رو به نحوی پاک کنه!

زیپ کیف رو باز کرد
نامه‌ی کوچیک داخلش رو برداشت و نیشخندی زد
اون روباهِ مکار
تو این مدت چیکارا کرده بود؟!

" خوش برگشتی!
امشب منتظرتم
بهتره خودت رو برای خیلی چیز ها آماده کنی!
قراره چیزی رو ببینی که افکارت رو بهم میریزه
از طرف YD"

کلمه‌ی YD رو لمس کرد
لبش رو تر کشید و با نزدیک کردن نامه به پیشونیش نفس عمیقی برای گرفتن تمرکز کشید

" چیزی تا دیدنت‌ نمونده!
امشب باید همچیز رو معلوم‌ کنی!"

دکمه‌های سفید رنگ پیراهن رو باز کرد
اون آدم خوب سلیقش رو می‌دونست!

باورش نمی‌شد بعد از این حجم از دردسر
آزاد شدنش از زندان
باید به همچین جشنی می رفت!
رسما با دست خودش داشت وارد جهنم میشد!

" اما من....."

بافت مشکی رنگی رو پوشید
یقه‌ی بلندش رو مرتب کرد و کتِ تقریبا گرمش رو به عنوان کاوری به تن‌ کرد

" با یه شیطان قرار داد بستم پس جهنم عادی ترین مکان برای منه!"

صدای زنگ خوردن موبایل از تَه کیف توجهش رو جلب کرد
انگار همچی برای حضورش به بهترین شکل فراهم شده بود!

موبایل رو در اورد و با دیدن نوشته‌ی YD ابرویی بالا انداخت
دکمه‌ی سبز رنگ رو فشار داد و همونطور که دکمه های آستینش رو مرتب می کرد منتظر شنیدن صدای پسر شد

" الان وقت شنیدن صدات نیست
دو سال صبر کافیه یونگی مگه نه؟
وقتشه دوباره برگردی!
اون منتظره لمس شدن از طرف تو!
برگرد و بهش نشون بده تو چه جایگاهی هستی!"

YūgenWhere stories live. Discover now