Part 8/kookv/

376 102 56
                                    

______________________________________________

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

______________________________________________

بدنش بخاطر دویدن عرق کرده بود
اون‌هم درست وقتی تا چند ساعت قبلش حموم بود و داخل اب می غلتید!

" بم....
بم!
انقدر ندو پسر!"

و باز هم باید جلوگیری می‌کرد از اتقاق هایی که ممکن بود بخاطرشون سرزنش بشه
به دنبال اون دوبرمن پر جنب و جوش می دوید!
البته شک داشت تهیونگ بخواد بخاطر کاری از دستش عصبانی بشه یا سرش داد بزنه!

" لعنت بهش چقدر سریع می دویی!!
بم اونجا نرو!"

پاهاش بدون توجه به خستگیِ شدیدشون پله ها رو با پریدن طِی می کردن
دست هاش پوزه‌ی بَم رو گرفت و بخاطر از دست دادن تعادلش روی زمین نشست

" اگه وی اینجا بود...
قرار بود با چشماش قورتمون بده پسر!"

در اتاقش رو بی سر و صدا باز کرد و بم رو داخل گذاشت
اتاقش بوی تند و در عین حال شیرین خاصی داشت!
دلش می خواست کل مدت داخلش دراز بکشه
اما تنها تختی که بدنش توانایی با راحتی خوابیدن روش رو داشت
تختِ صاحب این خونه بود!

صدای شکستن بلندی توجهش رو جلب کرد
باید به طبقه‌ی سوم می رفت؟

لب هاش رو روی هم فشرد و قدم های ارومی برداشت
کامان اون جونگکوک بود اهمیتی به دردسر نمی داد!

" بهت چی گفته بودم؟!
تمام پرونده ها بر علیه اون تائه یونگ درست مقابلم روی میزه!
و تو داری میگی نمیشه اون حرومزاده رو مجازات کرد؟!"

دستش تو چند سانتی متریه دستگیره‌ی در متوقف شد
بوی تند سیگار رو می تونست از اینجا هم حس کنه!
داد های بی وقفه‌ی تهیونگ....
انگار آدمی رو داشت میدید که در مقابلش وجود نداشت!
تهیونگی که این قسمت از خودش رو هیچوقت بهش نشون نداد!!!

اخمی ناشی از گیجی و تعجب روی صورتش نشست
تهیونگ....
تهیونگ؟!
اون چطور اسم مرد رو انقدر دقیق گفته بود!

دستش برای تکیه‌گاه روی دره سفید قرار گرفتند
کیم تهیونگی که ذهنش اون رو بهش یاد آوری کرده بود
کی بود؟!

YūgenWhere stories live. Discover now