دوست داشتنت یه جنگ بود!
جنگی بین قلب و مغزم!
جئون جونگکوک
چشمام پرستش گونه روی لب های صورتی رنگ و پوست شیری رنگت می چرخه
اما دست هام فقط تو چند سانتی بدنت قرار میگیره!
نفس های گرمت لبام رو قلقلک می ده
اون بار
آدم های کثیف داخلش
اون برگه‌‌ای که ب...
Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.
______________________________________________
به روی پهلوی سمت راستش دراز کشید دست راستش رو تکیه‌گاهی برای سرش قرار داد و انگشت های دست چپش با ملایمتی به صورت پسر جوون‌تر نزدیک شدن
" لمس کردن موهات مجازه بچه... درسته؟"
اون تار موهای مواج به طرز جالب و دوست داشتنی ای صاف و نرم شده بودند حالا مثل چتری های بلندی به نظر می رسیدند که سایه‌بون بزرگی برای چشم های بسته‌ی پسر ایجاد کرده بودند
اون ها رو به ارومی کنار داد ساعت 7 صبح رو نشون می داد باید می‌رفت و به کار های برنامه‌ی امشبش می‌رسید
اما گرفتن نگاهش از اون چهره‌ی معصوم موقع خواب برخلاف زمان بیداریش که جز اخم و چشم های جدی چیزی وجود نداشت به شدت براش کار دشوار و تقریبا غیر ممکنی بود
لُپ های پسر بخاطر حالت پف کردشون به نرمیِ لب هایی که به جلو مایل شده بودند و نفس های منظمی ازشون خارج میشد به نظر می رسیدند
دو دستش زیر بالشت زیر سرش قرار داشت گونه هاش رو با باز و بسته کردن لبش بیشتر به سمت پایین فشار داد
" معشوقه‌ی وی......امیدوارم حمل کردنش برات سخت نباشه کوک.... اما کاملا برازندته!"
ملافه‌ی تخت رو روی کمر لخت پسر کوچیکتر کشید پیراهن مشکی رنگی پوشید و همونطور که کرواتش رو می‌بست حواسش روی پسرِ خوابیده‌ی رو تخت بود
زخم های پشتش کم کم در حال بهتر شدن بودند اما هنوز هم امیدی برای محو شدنشون نبود!
کی به گذشته اهمیت می داد؟ تهیونگ اینکار رو می کرد اما...... نه به گذشته‌ی افراد تا آیندشون رو بر اساس همچین چیز هایی خراب کنه چرا باید وقتی دست هاشون رو برای کمک خواستن دراز می کردند تا آیندشون رو بسازن پل هاشون رو بخاطر چیزی که ازش گذشتن خراب می کرد؟!
" بیدارت کردم؟ بهتره بیشتر بخوابی! چون امشب معلوم نیست چقدر قراره بیدار بمونی! جشن ارزش داری نیست اما به هر حال جشنه در مقابلشون به هیچ عنوان سکوت نکن! اونها دنبال برده های مطیعی هستن که به دام بکشنشون اما می خوام براشون حکم یه گرگ رو بازی کنی و البته که همچین چیزی هستی این تخسی و اخم های جذابت رو بهتره چندین برابر در مقابل اونها نشون بدی! از زور عضله‌های درشتت هم اگه لازم بود استفاده کن! "
