Part 3/yoonmin/

155 48 36
                                    

________________✞_______________

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

________________✞_______________

بدون تردید داشت خواسته های پسر مو مشکی رو دونه به دونه انجام می داد
ترسی از جیمین نداشت
اما نمی تونست از زیر قدرت اون نگاه و چشم های کشیده فرار کنه!

" انگار جیمین کار خودش رو کرده!
تو من رو نمیشناسی مین یونگی اما من....
همچیز رو در موردت می دونم!
مین ؟
از فامیلیه درستی برات استفاده کردم ؟!
اینطور فکر نمی کنم اونم وقتی اون پسر همجوره تو رو برای خودش کرده و باور کن رفیق اون...
بخاطر تو هر کاری از دست اون شیطان بر میاد!"


رز نگاهی به بیرون انداخت و منتظر جیمین موند
در رو باید می‌بست تا کسی از وجود همچین جایی با خبر نباشه
در واقع اینجا پاتوق مورد علاقش تو وقت های آزادش به حساب میومد و انگار قرار بود به گند کشیده بشه!

" لباسات رو می تونی اونجا آویزون ک...
اوه ببخشید رفیق اما لباسات قراره به طرز وحشیانه‌ای روی زمین پخش بشن!
چون اون روباه لعنتی امده!"

کتش رو روی آویز گذاشت
لبه‌های بافت مشکی رنگش رو گرفت و از سرش خارج کرد
دستی به موهای کوتاهی که پخش شده بودند کشید و لبش رو با زبونش تر کرد

" دهنت رو ببند رز
برو اونور و اذیتش نکن
اگه برایان ازت پرسید کجام....
خودت می دونی چطور بپیچونی! "

دختر با بیرون اوردن زبونش از بین لب های تیره رنگش انگشت فاکش رو سمت جیمین گرفت
و بعد دادن‌ چینی به بینیش در رو با صدای محکمی به نشونه‌ی نا رضایتیش بست

" سوالای زیادی داری...
درست حدص زدم؟"

دکمه های پیراهنش رو باز کرد
دستش رو روی قفسه‌ی سینه‌ی یونگی گذاشت و محکم پشتش رو به دیوار کبوند
یونگی همیشه موهای بلندی داشت و این اندر کات ها فوق‌العادش کرده بودند !

" شک نکن!
دو سال پیش رو یادته؟
قرارمون این نبود!
همسر؟
چطوری وقتی با من ازدواج کردی الان اون همسرت شناخته میشه!"

YūgenWhere stories live. Discover now