دوست داشتنت یه جنگ بود!
جنگی بین قلب و مغزم!
جئون جونگکوک
چشمام پرستش گونه روی لب های صورتی رنگ و پوست شیری رنگت می چرخه
اما دست هام فقط تو چند سانتی بدنت قرار میگیره!
نفس های گرمت لبام رو قلقلک می ده
اون بار
آدم های کثیف داخلش
اون برگه‌‌ای که ب...
Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.
Song : in the night by The Weeknd _______________✞______________
سیگارش رو با فشوردن روی دیواره‌ی خیس وان خاموش کرد سرش رو با خستگی به عقب تکیه داد و با بستن چشم های بی جونش دود رو از بین لب هاش بیرون فرستاد
" جیمین ظهر شده پسر! نمی خوای از اون داخل بیای بیرون ؟!"
رز با نشنیدن صدایی از جانب دوستش درِ حموم رو باز کرد و با وارد شدن به داخل اون فضای گرم حوله رو سمت صورت جیمین پرت کرد پسر مو مشکی به آرومی پلک هایی که همچنان ، روی هم افتادن رو ترجیح می داد باز کرد و از داخل وان بیرون امد
" برایان برگشته؟ می تونی اون پودر رو داخل نوشیدنی بریزی؟ خودم حوصلش رو ندارم امروز آخرین باره که اینکار رو‌انجام میدی!"
بند حوله رو‌بست و نگاهی به خودش داخل اینه انداخت الان داشت به چی کسی خیره می‌شد؟ پارک جیمین؟ دارک کیچ؟! ( جک کیچ : اسم بی رحم ترین جلاد تاریخه که لقب جیمین بخاطر موهای همیشه مشکیش و جلوتر دلایل دیگش رو می نویسم دارک کیچ شده) یا هیولایی که با نفرت بهش خیره میشن؟! هیچکدوم! اون همسر یونگی بود و تمام اون سه فرد قبلی هم بستگی به افرادی داشتند که چطور با معشوقش برخورد می کنن!!
" خوشحالم که این حرف رو می زنی! حس کردم اون پودر ها دیگه داره مغز منم از کار می اندازه!"
تکخند خفه‌ای از گلوش خارج شد موهای خیسش رو بالا فرستاد و سمت دفترِ بریان قدم برداشت تنها چیزی که باعث می‌شد اون مرد ذهنش از چیز های نباید پرت بشه در کمال منطقی بودن سکس بود!
