part10🔞

1.6K 174 2
                                    

جیمین مست شده بود که یونگیو دید به نظر میرسید میزبان این پارتی اونم دعوت کرده جیمین نمیدونست باید چیکار کنه شاید باید کمی مواظب میبود.

"اوه اگه اون منو ببینه...قطعا میمیرم"جیمین توی دستشویی دوید و البته که درو قفل کرد

"اَه این چرا اینجاس من فکر کردم‌ از پارتی بدش میاد"

"جیمین؟تویی؟"صدای جونگکوک اومد

جیمین وقتی اون صدای اشنا رو شنید درو باز کرد جونگکوک رو هول داد تو و دوباره در و قفل کرد

"همم خوبی جیمین؟"

"دوستم اینجاست"

"کی؟"

"یونگی"

" یوون...چی؟"

"اوه من فکر کردم تو نمیشناسیش"

جیمین سرش رو پایین انداخت و جونگکوک اخمی کرد و اه کشید

"ازش خوشم‌نمیاد"

"خوب..اون دوستمه"

"میدونم ..تو سعی کردی ازش قایم بشی درسته؟"

جیمین سری تکون داد و زمین رو نگاه کرد

"خوب من میتونم مخفیت کنم"

"چطوری؟"

"این استرس اوره"

جیمین توی ژاکت جونگکوک مخفی شده بود درحالی که جونگکوک مثل یه خرگوش حتی محکم تر بغلش کرده بود و سعی میکردن از اونجا بیرون برن اما قبلش باید اول تهیونگ رو پیدا میکردن، و این واقعا نقشه احمقانه ای بود

"رسیدیم نه؟"

"نه هنوز لاو"

جونگکوک دور و اطراف رو نگاهی انداخت که تهیونگ رو درحال نوشیدن دید و دوتایی به طرفش رفتن

"هی ته "

"چیه؟"

"ما یه مشکل بزرگ داریم"

"چیشده؟"

"وقت ندارم توضیح بدم لطفا دنبالم بیا"

جونگکوک زمزمه کرد

تهیونگ اه کشید"باشه"

وقتی تهیونگ جونگکوک رو تا اتاق خالی دنبال کرد تهیونگ دست به سینه شد و به جونگکوک خیره شد

"پف نمیتونم نفس بکشم"جیمین از اونجا بیرون اومد و تهیونگ شوکه شد"بیبی چرا اونجا بودی؟"

"از اون پسر گربه ایه مخفی شده بود"

"صبر کن کی؟"

"یونگلس" جونگکوک لقبش رو گفت و تهیونگ شناختش

"شما پسرا یونگی رو میشناسید؟"پسرا سری تکون دادن

"ما دشمنایه اونیم"جونگکوک لبخند زد

جیمین استرس گرفت چون با اون دوتا تو اتاق تنها مونده بود.

پسر زمین رو نگاه کرد و با انگشتاش بازی کرد

تهیونگ متوجه شد و شروع کرد به لاس زدن

"چت شد؟چرا خجالت کشیدی؟"

"م..منظورت چیه؟"جیمین با لکنت گفت که از لحنش پشیمون شد.

"آیییی کیوووت"جونگکوک پوزخند زد و به جیمین نزدیک شد و کمرش رو گرفت"میتونیم لطفا؟"

جونگکوک گونه جیمین رو گرفت و جیمین سرخ شد"به نظر جواب بله اس"

جونگکوک خندیدو اروم شروع به بوسیدن جیمین کرد که جیمین بخاطره بوسه ناله ای کرد تهیونگ پوزخند زد و همونطور که از منظره روبه روش لذت میبرد روی کاناپه نشست.

جونگکوک جیمین رو روی تخت هول داد و روش خیمه زد دوباره بوسیدش
جونگکوک پیرهنش رو دراورد همینطور پیرهن جیمین رو و شروع کرد به مکیدن گردن جیمین و جیمین به طور نامرتب ناله میکرد
جونگکوک شروع کرد به مکیدن نقطه حساس جیمین.

"اه...هممم"جیمین ناله کرد و جونگکوک پوزخند زد صدای پسر رو دوست داشت

"من فقط میخوام شما دوتارو نگاه کنم"تهیونگ گفت ارنجش رو روی دسته کاناپه گذاشت.

جونگکوک سری تکون داد و لوب رو برداشت و انگشتش رو توش فرو کرد"چهار دست و پاشو"

جیمین حرف جونگکوک رو انجام داد و جونگکوک انگشت اولش رو وارد سوراخ کیوت جیمین کرد

"آهه.."

جونگکوک انگشتش رو وارد میکرد و درمیاورد و به جیمین حس خوبی میداد

"حسه خوبی بهت میده؟"جیمین سری تکون داد

"به کلمات احتیاج دارم دارلینگ"جونگکوک گفت

"آهه..ا.ره..حسه..خ..وبی داره"جونگکوک انگشت دومشم وارد سوراخش کرد و شروع به ضربه زدن کرد

"فک کنم الان دیگه اماده ای واردت میشم صبر داشته باش"جونگکوک زمزمه کرد

جونگکوک لوب رو برداشت و روی دیک بزرگش ریخت و کامل پخشش کرد با دیکش ضربه ای به سوراخ جیمین زد که جیمین بلند ناله کرد.

تهیونگ با صدای بمی گفت"لعنتی نمیدونستم مینی اینقدر بلند و کیوت ناله میکنه"

جونگکوک دیکش رو اروم وارد جیمین کرد تا وقتی که بهش اجازه حرکت داد

"همم..اه...تندتر"جونگکوک تند تر ضربه زد

"میخوام بیام"

"همین الان انجامش بده"

جونگکوک ناله کرد و ناله جیمین حتی از اونم بلند تر بود جیمین پیشونیش رو روی بالش گذاشت و کام شد جونگکوک دوباره دوتا ضربه بهش زد و بلاخره کام شد پایین رفت و گونه جیمین رو بوسید"خیلی خوب انجامش دادین"تهیونگ با خنده گفت

"الان تمیزش میکنم"

Aloneजहाँ कहानियाँ रहती हैं। अभी खोजें