♪THE TRUTH♪

502 100 0
                                    

+ فهمیدی اون داروها رو از کجا آورده؟

-- آره، دارویی که گرفته از نسخه محدودشه.

+ خب؟

کای نگاهشو به سمت تائو چرخوند و دوباره به رئیسش خیره شد.

-- از خودمون خریده، از اکسو.

چشمای چانیول گرد شد.

+ مطمئنی؟

_ بله، هیونگ. این نسخه محدود شده از داروئه و فقط گروه ما توی کره جنوبی پخش میکنه... الان همه چیز داره با عقل جور در میاد. لوهان توی کلاب خودمون به هیونی دارو داد، یادته؟ حتما از همون جا دارو گرفته و توی نوشیدنیش ریخته.

+ پس اینطور کارمون راحت تر میشه. دوربینا رو چک کردی؟

-- آره و صد در صد مطمئن شدم دوتا دارو رو از خودمون خریده ولی نمیدونم داروی دومی رو به کی داده...

ایده ای که به سر تائو زد زیادی ترسناک بود اما نمیشد ازش گذشت.

// شاید به سهون داده.

-- ممکنه... خب هیونگ الان چه نقشه ای داری؟ همه مدارکو پیدا کردیم. بنظرت الان وقتش نیست هیونی از همه چیز خبردار بشه؟

+ باید بهش بگیم اما...

// من یه نقشه دارم!

جمله ش با حرف تائو نصفه موند.

+ مطمئنی کار میکنه؟

// بله، کمکت میکنم اسم هیونی رو از اون مزخرفات پاک کنی. فقط باید چک کنم چطور کار میکنه.

+ باشه، پس ما همه چیزو به خودت میسپاریم.

بالاخره میتونستن بکهیون رو خوشحال کنن، نقاب خباثت لوهان رو از صورتش بردارن و به همه نشون بدن.

// نمیتونم برای روزی که خوشحالی هیونی رو از پاک شدن اسمش میبینم، صبر کنم. به زودی همه از حرفاشون پشیمون میشن.

+ اول از همه یه نقشه درست و حسابی بکش! بعد همه چیزو بهش میگیم اما نباید از نقشه امون خبردار بشه. باید مثل یه راز پیش خودمون بمونه.

// باشه، هیونگ.

با شنیدن صدای در، سریع بحثشونو تموم کردن. تا چانیول اجازه ورود داد، سر بکهیون از لای در پیدا شد و لبخند عمیقی روی لب همشون نشوند.

+ به چیزی نیاز داری، بیبی؟

_ خیلی سرت شلوغه؟

+ نه، کارمون دیگه تموم شده. بیا داخل.

بک لبخند شیرینی زد و وارد اتاق شد.

_ شما پسرا اینجا چیکار میکنید؟

+ درمورد یه سری مسائل کاری صحبت میکردیم.

کای با خنده کوتاهی، حرف هیونگشو تایید کرد.

Trap "persian ver" [Complete]Where stories live. Discover now