19

1.8K 309 89
                                    

دارای صحنه‌های +۱۸ سال؛ درصورت سن کم یا جنبه‌ی پایین با چشم‌های بسته بخوانید!

با کلافگی پیشونیم رو روی میز فشردم.

این خوب نیست! خوب نیست! اصلاً هم خوب نیست!!

هرچی بیشتر به امتحانات ورودی دانشگاه نزدیک میشدیم، تعداد سکس هام با یونگی کم و کمتر میشد. به حدی که توی دو هفته‌ی اخیر، فقط یک بار با هم خوابیدیم.

و فکر می‌کنید چه اتفاقی برای منی که به سکس عادت کردم، افتاد؟

وسط‌های زنگ زیست، زمانی که معلم با جون و دل مشغول درس دادنِ مبحث تولید مثل بود، خاطرات تمام نزدیکی‌هایی که با یونگی داشتم مثل یه فیلم پورن از جلوی چشمم رد شد.

و باعث شد سیخ کنم!

آروم باش هوسوک! آروم باش. بهش فکر نک-

صدای معلم رشته‌ی افکارم رو پاره کرد:«جانگ هوسوک. حالت خوبه؟»

سرم رو از روی میز بلند کردم و دست پاچه به خانم "ها" خیره شدم.

-«ب.بله؛ خوبم.»

-«مطمئنی؟ من که اینطور فکر نمیکنم. صورتت سرخ شده. ببینم تب داری؟»

دستم رو روی برامدگی شلوارم گذاشتم و آب دهنم رو محکم قورت دادم.

-«اگه حالت مساعد نیست بهتره بری بهداری.»

ایول. فرصت خود ارضایی فراهم شد.

سری تکون دادم و گفتم:«بله. بهتره برم.»از جام بلند شدم، رو به خانم"ها" تعظیم کوتاهی کردم و با سرعت نور از کلاس زدم بیرون و خودم رو به دستشویی رسوندم.

روی در بسته‌ی توالت نشستم، کلافه به شلوارم نگاه کردم و خطاب به عضوم گفتم:«وقت گیر آوردی توهم!»

خواستم شلوارم رو بکشم پایین و دست به کار شم که فکری به ذهنم رسید.

چه معنی میده خود ارضایی کنم تا وقتی که دوست پسرم هم مدرسه‌ایمه.

لبخند پلیدی روی صورتم نقش بست. گوشیم رو از توی جیبم در آوردم، از برامدگی شلوارم عکس گرفتم و با پیام' ببین کی صدات میکنه یونگی سونبه~ 'براش فرستادم.

به دقیقه نکشید که پیام رو دید و جواب داد:«حرومی! کدوم گوری هستی؟»

-«مستراح.»

سین کرد ولی جواب نداد.

پس داره میاد.

درد عضوم کلافم کرده بود و طاقتم هر لحظه کمتر میشد، به حدی که وسوسه شدم خودم هرچه سریع تر کَلَکش رو بکنم.

-«اوی. جانگ هوسوک!»سرعت ضربان قلبم با صدای یونگی بالا رفت و ذوق زده از جام بلند شدم.

I'M GUILTY || SOPEOù les histoires vivent. Découvrez maintenant