خب خب خب
سلام به ریدرای گلی ک هنوز ن من اونا رو میشناسم ن اونا منو
یه فیک فراطبیعی میخام بنویسم از خوناشاما و گرگینه ها ولی نکته اینجاست ک این خوناشام یا گرگینه ی منه و کارکتر منه پس شاید متفاوت باشه شاید این فیک یکم فراتر از فراطبیعی باشه
نکته مهم ..
یا بالای هجده سال باشین یا اونقد جنبه داشته باشین که یه سکسو تصور کنین و گزارش نکنین با تشکر...
خوشحال میشم همراهیم کنین و نظراتتون رو در راجبه ادامه ی فیک بگید چون این یه ایدهی بازه و بستن این دایتان با کمک شماست لطفا ایده هاتونو تو دایرکت بگید ک من بسیار خوشحال میشم ووت بدین خوشحال میشم و اگه کامنت بزارین ک واااقعن خوشحال میشم و سعی میکنم تمام کامنتا رو جواب بدم
خب اگه خیلی غلط املایی داره ببخشید چون دارم با یه دست در قرنطینه زیر پتو در ساعت ۳ شب اینو تایپ میکنم ک این فیکو فقط بخاطر اعلام رابطه ی تهکوک دارم مینویسم وگرن همیشه من برای خودم مینوشتم شاید باورتون نشه ولی من اشک شوق میریختم پای لایو و خیلی خوشحالم بنابر این میخام نوشته ی جدیدمو به اشتراک بزارم
دوستتون دارم و حین اپ کردم میگم ک اپ بعدی کی هست ممنون
خدانگدارتون
YOU ARE READING
I always laugh...
VampireI always laugh ... but I'm never happy نمیدونم چقدره سر پروژه ی خوناشام هام ولی میدونم تبدیل شدم و الان خودم یکی ازونام که میخاستم روزی بکشمشون ... یکی ازون عجیباشون و تو همین حالم عاشق شدم ... من خیلی تفاوت پیدا کردم
