part 2

556 93 4
                                    

جونگکوک :
شروع *18+*
برعکسش کردمو کوبونمدش رو میز و خم شدم و در گوشش زمزمه کردم و گفتم
+ که اینطور میخای به فاک بری هرزه حداقل باید خوشحال باشی که توی بارت جای دنجی رو رزرو کردم
بدون توجه به اینکه چه بلایی دارم سر یه پسر که بخاطر عشق من باکره مونده میارم دست بردم و شلوار و باکسرشو باهم در اوردم و دس بردم سمت التش و اروم شروع به نوازشش کردمو از اونطرف که دکمه های پیرهنش رو بیشتر باز کرده بودم رو از گوش تا کتفشو گاز هایی میگرفتم که مطمینم هرچند من یادم نمیمونه که این کارا رو کعی انجام دادم (بخاطر مستیم) ولی حداقل یه هفته جاش کبود میمونه . الت تحریک شدشو بیشتر فشار میدادم و ماساژ میدادم میدونستم که وقت اومدنشه ولی برای زجر کشیدنش بدون توجه به عاح هایی که از لذت میکشید و برش گردوندم و نشوندمش جلوی زیپ شلوارم و شلوار و باکسرمو باهم دراوردم و التم رو تا ته کردم تو حلقش و درحالی که موهای رو تو دستم فشار میدادم و میکشیدم و با کشیدن اون موها ، التم رو از اول تا اخرش با سرعت تو دهنش میکوبوندم و بی توجه بودم به اشکایی که صورت بهترین دوستمو خیس کرده بودن با ناله ای که از لذت کشیدم تو دهنش خالی شدم و نزاشتم که سرشو عقب بکشه و گفتم :
+ بخورش هرزه (با گریه قورتش داد ولی هنوز روی صورتش و زمین ریخته بود و دور دهنش اب من بیرون زده بود ) .... هنوزم دوس داری با این وضعی که مجبورت کردم برای ساک بزنی زیرم بفاک بری ؟ ... هع کیرم تو دهنته نمیتونی حرف بزنی .... چ جذاب ....(خنده ی خمار و هیستریکی کردم) ....ببخشید ولی مجبوری بفاک رفتنو زیرم هم تجربه کنی چون خودت اینو انتخاب کردی و راه برگشتیم نداره
بلندش کردم و برش گردوندم رو میز مثل بار اول تا دقیقا سوراخ کون سفیدو واستفاده نشدش جلو دستم باشه بدون هیچ امادگی التمو کامل تو سوراخ کونش فرو کردم . با جیغی که اون کشید خیلی ها متوجه یه سکس بی احساس و خشن تو بار شدن ولی بی توجه به این که رئیسشون زیر من داره به فاک میره ادامه ی کارشونو و دادن و این چیز عادی هم بین کارکنای اونجا و ادمای اونجا بود . تلمبه زدنمو با سرعت خیلی بالایی انجام میدادم و حتی بعد خالی شدنم تو اون سوراخ ول کن نبودم
پایان *+18*
من روانی شده بودم به تمام معنا برام مهم نبود که کعی باتمم از حال رفته و من کع خالی شدم و کعی برای بار دوم تحریک و خالی شدم من اثلن برام مهم نبود که بهترین دوستمم مویرگای سوراخش پاره و خونریزی دارن من هیچی برام مهم نبود کارم که تموم شد اروم که شدم خودم از توی بدن بیجونش دراوردم و خودمو تمیز کردم و بلند شدم و حتی برم مهم نبود اون بدن بی جون پشتم رو زمین افتاده و داره ازش خون میره من فقط فهمیدم که چند قدم بیشتر نرفته بودم که سرم گیج رفتو چشام سیاه شدن و بعد از اون هیچی یادم نیست ...
Man 2 :
همونطور که ویسکیمو مینوشیدمو از صحنه سکس خشن رو به روم لذت میبردم احساس کردم ناله های از روی لذت و درد باتم از بین رفتو فقط یه تن بیجون برای باتم باقی موند اما اون پسره ی هات جذاب هنوز با عصباتیت داشت توش تلمه میزد که خسته شدو و خودشو از تو ی سوراخ باتمش در اوردو وخودشو تمیز کردو و چند قدمی سمت خروجی ور نداشته بود که از حال رفت بی توجه به اتفاقی که افتاد و بی خیال مثل تمام افراد اونجا سمت خروجی حرکت کردم که صدای اشنایی رو شنیدم که با اضطراب دنبال کسی میگذشت و از هرکی که میشناخت سراغ کسانی به اسم شوگا و کوک رو میگرفت برگشتم و نیم نگاهی به اون فرد انداختم و متوجه قیافهی اشنای جیمین شدم سمتش رفتم تا بهش سلام کنم که یهو یه چیزی محکم خورد بهم و پخش زمین شدم سرم درد میکرد اما طبق معمول با سرعتی که برام دیگه عادی شده بود درمان شد و دیگه دردی حس نمیکردم سرم رو که بلند کردم دیدم جیمین روم پهن شده و با چشم های گرد شده نگاهم میکنه . پس جیمین بود که بی حواس طبق معمول داشت میدوئید ، سرشو بلند کردو و نگام کردم و با اشتیاقی باور نکردنی گفت :
- تهیووونگ خودتییییی؟؟؟؟؟
+ اول بلند شو ببین زندم گذاشتی یا نه بعدش بیا تایین هویتم کن
هل کرد و سریع بلند شد و دست منم گرفت که بلند شم و با ناراحتی گفت :
- واقعا که رفیق بی شعوری هستی میدونی چقدره ندیدمت ؟! (و اروم اومد و در گوشم زمزمه کرد) دقیقا ۱۳۷ سال بعد تبدیلم نزاشتی ببینمت.
+ میدونی الان که فک میکنم هنوزم بیشعور و حواس پرتی با اینکه دقیقا بخاطرش ۱۳۷ سال از دیدن یه هات جذابی مثل من تحریم بودی باید یه چند سال دیگه تحریمت میکردم تا یاد بگیری درست راه بری
- میدونی تا اینه هست نیازی به دیدن تو ندارم چون همیشه یه جیگر هات بهم از توش چشمک میزنه
+ دنبال کسی میگشتی چیم ؟!
- وای که چقدر دلم برا این لقب تنگ شده بود ( ولی یهو هل کرد و خیلی حواس پرت گفت ) وای دنبال کوک اومدم اینجا بهم زنگ زد ولی فک کنم وسط رابطه بود نمیدونم اومدم دنبالش . تو ندیدیش یه پسر خیلی خیلی جذابه که احتمالا پیش مالک بار ، شوگا عه
+(خیلی خونسرد گفتم) عه پس اون پسری که داشت یه پسرو بفاک میداد ، داشت صاحب بارو بفاک میداد، میدیدم بین ناله هاش کوک صداش میزد
جیمین رنگش پریدو و گفت : دوباره مست کرده خدایا .اون گی نیست . خدایا بگو که اشتباه دیده .... تههه کجاااان ؟؟؟؟
+ یه میز دنج بود پشت راه پله فک کنم لاشه ی دوتاشونو اونجا گیر میاری
جیمین با ترس به اون سمت میرفت و همش با خودش تکرار میکرد
- کوک بگو که دوباره مست نکردی لطفا لطفا ...
ولی با صحنه ای که رو به روش دید رنگش پرید
شوگا بفاک رفته با بدنی بیجون که خونش و اب خودش و کوک روش خشک شده بود و کوک اینور تر با بدنی بی جون از حال رفته بود . لحظه ای از شک خشک شده بود ولی سریع به خودش اومد و کلید ماشینشو سمت من که پشت سرش اومده بودم پرت کرد و گفت کوک رو بلند کن تا شوگا رو مرتب کنم و بیارمش
با غرولند کوک رو بلند کردم و مطمینن اگه یه ادم عادی بودم زیر وزن کوک دووم نمی اوردم . دو تا دوست جیممینو بلند کردیم و بردیم تو ماشین و سمت ادرسی که میگفت ماشین جییمینو شروع کردم به روندن ...

.............. ... .. .
یه پارت ۱۰۸۰ کلمه ای تقدیم به عشقام
دوستان لطفا نظرتون رو بگین و اگه تونستین ووت بزارین ممنون

I always laugh...Where stories live. Discover now