Part 9

442 70 0
                                    

( راوي: داناي كل )



گرمش بود! حس سنگيني بدن كسي روش باعث ميشد نتونه به راحتي نفس بكشه. به سختي اون بدنو از رو خودش كنار زد و گوشيشو از رو پاتختي گرفت.

" اون گوشي منه."

بدون اينكه اهميتي بده انگشت نامجونو گرفت و قفل گوشيشو باز كرد.

نامجون با وجوديكه هنوز چشماش بسته بود با ناباوري خنديد :" چي شده كه داري رو شعار خودت پا ميزاري كيم سئوك جين؟"

چشماشو به سختي باز كرد و به نيم رخ جين كه با ابروهاي گره خورده با گوشيش كار ميكرد نگاه كرد و با صداسازي گفت:" ما فقط تنش هاي جنسيمونو با كمك همديگه برطرف ميكنيم پس هرگونه تجاوز به حريم شخصي خلاف توافق نامه به حساب مياد."

به پهلو چرخيد و دستشو رو سينه ي برهنه ي جين گذاشت.

" داري چك ميكني منو؟"

جين گوشي رو، سمت نامجون گرفت و با حرص گفت:" اين چيه؟"

نامجون چشماشو ريز كرد تا جبران نبود عينكش بشه و بتونه ببينه.

با بي خيالي گفت:" چت من و يونگي. كه چي؟"

جين رو آرنجش بلند شد و رو صورت نامجون خم شد:" تو ديشب باهاش قرار داشتي؟ "

نامجون دستشو رو صورت جين نوازش وار كشيد و اهم آرومي گفت.

" بهش ماريجواناشو دادي؟"

" اهم."

" حاليت هست داري چيكار ميكني؟ " و خواست بلند شه كه نامجون مچشو گرفت.

" تو الان از چي ناراحتي؟ "

جين چهار زانو كنار نامجون نشست. نفس عميقي كشيد:" اون فقط 18 سالشه نامجون و اگه اينطوري پيش بره شب تولد بيست و پنج سالگيش در به در بين زباله ها بايد دنبال يه تيكه غذا باشه."

نامجون به تصورات جين خنديد:" تصوراتت.... واقعن عاالين! "

نيم خيز شد و بدن جينو به سمت خودش كشيد و وادارش كرد كنارش دراز بكشه. روش خيمه زد و تو اون فاصله گفت:" توجيه خوبي نبود جين! ميدوني كه؟ مي دونم ازم خوشت مياد چون منم تو رو يه چيزي بيشتر از يه دوست، يه هم دانشكده اي، يه پارتنر سكس مي بينم. اما اين پسره يونگي.... نگو كه برات شده يه استثنا؟ "

جين پشت گردن نامجونو نوازش وار دست كشيد. بوسه ي سبك و ريزي رو لباش گذاشت.

Slowly kills you Where stories live. Discover now