يونگي يه پسر ١٧ سالست كه بعد از ماجراهايي كه سال قبل براش افتاده همراه مادرش تصميم ميگيرن تابستون رو تو شهر ديگه اي كنار خواهرش بگذرونن اما آشنايي با پسري كه تو پمپ بنزينه تمام معادلات يونگي روبه هم ميريزه....
#Bts #yoonjin #sin #taejin #namjoon #s...
بعد از اينكه با هم خوابيدن چيزي بينشون تغيير ميكنه؟
اصلا چرا بايد چيزي تغيير كنه؟
چرا خيلي ها انتظار زيادي از سكس دارن؟
چرا تو خيلي از كشورها براي دخترا سكس قبل ازدواج يه تابو محسوب ميشه؟
چرا همين الان كه دو هفته از سكس ما ميگذره هيچي شبيه اون چيزايي كه مردم ميگن نشده؟
چرا تو اين دو هفته حتي يه بارم بهم زنگ نزده؟
اينا سوالايي بود كه يونگي تمام مدت از خودش مي پرسيد.
هيچ دلش نمي خواست مثل اين دختراي چهارده ساله اي رفتار كنه كه وقتي يه پسري پشت مدرسه مي بوستش نقشه ي ازدواج و بچه دار شدنشون هم بكشه؛ اما نمي تونست در برابر ذهنش مقاومت كنه!
به خاطر همين هم بود كه وقتي سه و نيم صبح از همون كابوس هميشگيش بيدار شده بود و فهميد جين براش پيام فرستاده با ذوق خودشو زير پتو قايم كرد و كلي دست و پا زد و بعد با نفس تنگي و هيجان چت كاكائو تاكشو باز كرد.
جين براش يه فايل صوتي فرستاده بود. با كنجكاوي اون فايلو پلي كرد.
با خودش گفت لعنت بهم بايد بيشتر وقت صرف انگليسي بكنم!
سريع تايپ كرد:
اين چه كوفتيه نصف شبي؟
و حدودا نزديك بيست ديقه معطل موند تا "Rocky fucker Jin is typing..." رو بنر بالاي صفحش براش ظاهر بشه.
Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.
جين در ادامه نوشت:" تروي سيوان مگه گوش نميدي؟ "
اما يونگي جوابي براش ننوشت. چطوري مي تونست دست از خوندن اون معني شعر برداره؟!
يك بار خوندنش فايده اي نداشت. همون طور كه مطمئنا براي يونگي هزار بار خوندنش هم افاقه اي نميكنه. چون هر بار كه اون جمله ها رو مي بينه صداي جين تو سرش اكو ميشه كه داره همونا رو بهش ميگه و چي ميتونه براي يونگي بهتر از اين باشه؟
