P.08

4.3K 822 105
                                    

جین با لبخند جذابی سفارش رو تحویل گارسون میده و نگاهش رو به سمت من سوق میده.

+خونواده خوبی داری.

لبخند کوچیکی روی لبهام نقش میبنده:
-هووم، آره. توام به جمع این خونواده وارد شدی!

کمی با صدای بلند میخنده ولی سریع با کف دستش لبهاشو میگیره تا مانع پخش شدن صدا بشه.

+منظورت چیه؟

-سوکجینا. توام داری وارد این خونواده میشی.

+سوکجین؟؟ یاااا من دو سال ازت بزرگترم. باید بهم بگی هیونگ.

پوزخندی میزنم، دستامو توی هم قفل میکنم، آرنجامو روی میز میزارم و چونه مو روی دستام میزارم:

-تا حالا دیدی آلفایی به جفتش بگه هیونگ؟

+برام مهم نیس. ما که جفت هم نیستیم.

شونه بالا میندازه.
حقیقت عین پتک به سرم خورده میشه. یادم نمونده بود. ازدواج مون فرمالیته ست.

-اگه پیش همه بهت بگم هیونگ که شک میکنن!

+بازم برام مهم نیست. هر وقت تنها بودیم میتونی هیونگ صدام کنی نه؟

پوزخندم تشدید تر میشه:
-نه!

+یااااااا، نامجون شی...

-تو همین الانشم بهم میگی نامجون شی. بعد از من میخوای هیونگ صدات کنم جین شی؟

-تو الان چی گفتی؟

با تعجب به قیافه ی بهت زده ش نگاه کردم.
چی گفتم؟ من که چیزی نگفتم؟ گفتم؟ چیز بدی گفتم؟

-عا کدوم؟ اینکه بهم میگی نامجون شی؟

سری تکون میده:
+نه بعد ترش!

-انتظار داری بهت بگم هیونگ؟

کلافه سری تکون میده:
+نهههه نامجونااا. بعد ترش.

-جین شی؟

با اینکه کلا دوبار منو با اسم خودم تنها بدون پسوند صدا زده، میتونم بگم عاشق صدا زدنش شدم.

آه فک کنم مریض شدم. چرا دارم اینجوری رفتار میکنم؟
از یه آلفا بعیده که.

+جین؟

نا مطمئن سری تکون دادم:
-هوم؟

+کسی... تا حالا اینجوری... صدام نزده...

-هاها خوبه پس من اولینتم.

قبل از اینکه جوابمو بده گوشیم زنگ میخوره.
حدسش خیلی نا ممکن نیست.
نگاهی به ساعت می کنم، 20 دقیقه؟ کوک واقعا این دفه رو رکورد زد.

با اسم رو گوشی، اخم هام توهم میرن. انتظار هر کسی رو داشتم جز نونا

با تردید نگاهی به جین میکنم که با تعجب بهم خیره شده بود. نگاهمو به گوشیم میدم و آروم جوابش رو میدم:

𝑀𝑦 𝑆𝑤𝑒𝑒𝑡 𝑂𝑚𝑒𝑔𝑎. 𝑁𝑎𝑚𝐽𝑖𝑛 𝑉𝐾𝑜𝑜𝑘 𝑌𝑜𝑜𝑛𝑀𝑖𝑛Opowieści tętniące życiem. Odkryj je teraz