Chapter 28

802 131 35
                                    

فلش بک چند هفته قبل:

تهیونگ با استرس خودشو به در اتاق جیمین رسوند تا اون گل نیلوفر نقره ایی که براش گذاشته بودنو نشون بده..

نمیدونست چرا باید دنبالش باشن یا چرا مزاحمش میشن یا اون نشونه چیه ولی هرچی که بود حس میکرد پایان خوشی نداره؛ قبل از اینکه اون اوریگامی گلو تحویل جیمین بده یه عکس ازش گرفته بود و برای جین فرستاده بود تا راجبش تحقیق کنه...جین توی دانشگاه یه هکر حرفه ایی محسوب میشد پس با هک کردن چند تا سایت مختلف که مربوط به این گل سیلور باشه مشکلی پیش نمیومد؟

تهیونگ بعد از حرف زدن با جیمین مطمئن شد که اون یه گل ساده نبوده و حرفای زیادی پشتشه...

با صدای زنگ گوشیش به خودش اومد، جین بود...

+جین...تونستی چیزی بفهمی؟

-تهیونگ...اون گلو کجا دیدی؟

+چه اهمیتی داره که کجا دیدمش فقط از سر کنجکاوی میخوام بدونم...

-اگه از سر کنجکاویه بدون که بهت نمیگم و میدونمم که داری دروغ میگی این گل از ناکجا آباد پیداش نمیشه...

+باشه باااشه! یکی اینو برام جا گذاشته بود...حس میکنم میخواسته یه چیزیو بهم بفهمونه..

-چی؟ مگه تو داری چیکار میکنی؟یه کارمند ساده ی هتل چرا باید یکی از اینا بگیره؟

+چی میگی جین مگه این اوریگامیه لعنتی چیه؟

-این نماد باند فاکیه سیلوره...یکی از سه باند معروف و قدرتمند کره...با اینکه همه میشناسنش ولی نمیتونن جلوشونو بگیرن چون تو همه جا نفوذ دارن...نمیفهمم چرا باید تو یکی از اینا بگیری...

تهیونگ با خودش فکر کرد شاید رئیس اون باندو قبلا تو یکی از مهمونیای جیمین دیده باشه..

+حالا اسم رئیس باند چیه؟

-یونگی..مین یونگی، ملقب به شوگا.

+یونگی؟...وایسا ببینم خودت الان فهمیدی چی گفتی؟اسمش...اسمش یونگی بود؟

-میییییدونم خودمم اولش که اسمشو دیدم یه فکر احمقانه به سرم زد و فکر کردم شاید همون برادرت باشه که تو اون قاب عکس لعنتیت هست ولی تهیونگا این باورش سخته هزاران یونگی ممکنه تو کشور باشه که برادر تو یا رئیس این باند باشن لطفا مثل بچه ها تصمیم نگیر...

+اوه آره راست میگی...من خیلی بدون فکر حرف زدم...

بعد از کمی فکر کردن دوباره ادامه داد

Drunk△Where stories live. Discover now