Chapter 33

857 134 10
                                    

از وقتی که شوگا جیهوپ رو با تهیونگ توی واحدش تنها گذاشته بود این جیهوپ بود که داشت عمیق به صورت غرق خواب پسر مقابلش نگاه میکرد و دنبال شباهتی بین شوگا و اون بود..

"باید یجوری بهش بفهمونم که میخوام فراریش بدم..."

جیهوپ توی ذهنش به این قضیه فکر کرد تا اینکه با تکون خودن پلکای ته متوجه بیدار شدن اون پسر شد.

+هی هی زیاد تکون نخور الان سرت گیج میره...

-لعنت بهش من کجام...ساعت چنده؟

تهیونگ همونطور که با اخم سرشو گرفته بود پرسید..

+ساعت تقریبا یازده صبحه و شوگا دیشب تورو به اینجا آورد که مدتی پیش من بمونی تا وقتی جیمین نتونه اثری ازت توی عمارت سیلور پیدا کنه و بیخیال گشتن دنبالت بشه...

-عاح..اینهمه اطلاعات اونم وقتی سرم داره منفجر میشه فقط باعث میشه دردش دوبرابر شه...

+صبر کن تا برم برات چیزی بیارم...دردتو آروم میکنه..

تهیونگ روی کاناپه دراز کشید و ارنجشو روی چشماش گذاشت و سعی کرد اتفاقات دیشبو به یاد بیاره...

اون توسط شوگا دزدیده شد و بعد متوجه شد که اون پسر برادر ناتنیشه که تمام این مدت دنبالش بوده...باند جیمین و سیلور در اصل یکی بودن و صاحب اصلیشون پدر تهیونگ بوده...شوگا درواقع پسر صمیمی ترین دوست پدرش بوده که بعد از مرگ اون پدر تهیونگ تصمیم میگیره به فرزندی قبولش کنه و مهم تر از همه اینه تهیونگ فقط بخاطر نجات جون خودش به یتیم خونه و بعد از اون به خونه ی اون افسر ارتش فرستاده میشه تا کسی از حضورش با خبر نشه از اونجایی که رقبای پدرش قصد کشتنشو داشتن...

-آیششششش....فهمیدن اینهمه اطلاعات اونم بعد از اینهمه سالی که بدون دونستن هیچ چیزی راجب خودم زندگی کردم سختههه...چجوری باید با این قضایا کنار بیام...

موهاشو کشید و یاد حرف شوگا افتاد

"قرار بود وقتی 18 سالت شد دوباره برگردی به باند ولی جیمین با یه عده از کسایی که طرفدارش بودن شروع کردن به اعتراض کردن که حق تو جایگاه ریاست به باند نیست چون تو هیچی نمیدونی...جیمین بر این باور بود که از تو لایق تر هم برای ریاست هست پس خیلی به پدرمون اصرار کرد و بعد از مخالفتای پدر؛ ما جسدشو دقیقا وسط حیاط عمارت پیدا کردیم وقتی دوتا گلوله به سینش خورده بود....ما هیچوقت نفهمیدیم کار کی بوده ولی بخاطر اتفاقات بعدش همه بر این باوریم که کار جیمین یا یکی از اعضای تیمش بوده..."

بعد از یاد اوری حرفای شوگا این عصبانیت تهیونگ بود که لحظه به لحظه نسبت به جیمین بیشتر میشد.

Drunk△Where stories live. Discover now