Chapter 9

1.4K 265 34
                                    

نورای بنفش و قرمز؛

سرشو به هر طرف میچرخوند بوی الکل مشامشو پر میکرد. پیداش نمیکرد. کسیو که بخاطر اون اونجا بود پیدا نمیکرد..

یه هفته بود که نقششو به کمک اون دوتا دختر تمرین کرده بود. منتظر فرصت بود.

یقه ی پیرهن سفید مردونشو تا روی سینش باز گذاشته بود. شلوار جین مشکی تنگ و موهایی که به اصرار دخترا نقره ایی شده بودن.

دیدش! اون سمت سالن. با عکسی که جیمین بهش نشون داده بود فرقی نداشت فقط خشن تر بنظر میومد . راه برگشتی نداشت باید طبق نقشه پیش میرفت و میدونست بقیه ی بچه هاهم مطابق نقشه در جایگاه های خودشونن.

با قدم هام محکم اما محتاط سمت کانتر اون سمت سالن رفت و خودشو روی نزدیک ترین صندلی کنار مرد انداخت. یعنی صندلی کناریش.

+هی پسر چی میخوری؟

پسری که پشت کانتر بود پرسید.

تهیونگ سعی کرد با لحن تحریک کننده ایی

جواب پسرو بده.

-نمیدونم... عامم نظرت راجب ترکیبای مخصوصت چیه؟ دیوونم کن!

پسر خندید و رفت تا سفارششو آماده کنه.

تهیونگ تمام مدت متوجه سنگینی نگاه مرد روی خودش شده بود اما سعی کرد مثل آدمای مست رفتار کنه. پس به صورت کاملا اتفاقی دستشو روی شلوار مرد کشید. البته که اتفاقی نبود!

*هی! چیکار داری میکنی.

واو اون بلد بود کره اییم حرف بزنه. البته که بلد بود مثلا اینجا بیزنس میکرد.

-هی مرد متاسفم دستم خورد،میدونی ولی بزار یه اعترافی بکنم اون واقعا بزرگه..

به وضوح میتونست نیشخند مردو گوشه ی لبش ببینه. دستشو لای موهاش کشید و دوتا دیگه از دکمه های پیرهنشو باز کرد. حالا فقط دوتا دکمه با کندن کل پیرهنش فاصله داشت.

پسری که سفارش تهیونگو گرفته بود با یه لیوان برگشت و اونو روی کانتر گذاشت.

+بیا پسر نوشیدنی مخصوص خودت.

-اه دوست جذاب من رسید

و با دست به نوشیدنی اشاره کرد و اونو کامل سرکشید. صادقانه تهیونگ کسی نبود که به این راحتیا مست بشه بخاطر همین این انتخابو کرد. باید اون انگلیسیه احمقو سمت خودش میکشید.

-امروز هوا واقعا گرمه.. بهتره یه آبی به صورتم بزنم.

و همونطور که از جاش بلند میشد سمت دستشویی رفت و قدم های آروم و با فاصله ی کسیو پشت سرش حس کرد.

Drunk△Where stories live. Discover now