after many years season two [ Completed ]

قسمت چهارم

نامجون و جونگ کوک و چند تا آلفای دیگه تو یه اتاق کوچیک جمع شده بودن
مردی که همه بدنش خالکوبی داشت و پیراهن یا تیشرتی نداشت رو میز گردی که بینشون بود خم شد و گفت: آلفا ... جاسوس من بهم خبر داده که آلفا شیون قصد داره از قبیله جدا شه

دیگو
الفا
31 ساله
دستیار جونگ کوک

جونگ کوک ابرو بالا داد و گفت: چطور؟؟؟

مرد تو چشمای آلفا خیره شد تا جونگ کوک حقیقت حرفاش و ببینه بعد ادامه داد: آنه آلفا شیون و دنبال می‌کنه و تو باغ صدای حرفاش می‌شنوه که به آلفا یونگی میگفته من از این قبیله میرم و پیش کسی که جفتم و کشته نمی‌مونم و از آلفا یونگی هم خواسته که همراهش قبیله رو ترک کنه چون آنیل خانواده آلفا یونگی و کشته ولی آلفا یونگی قبول نکرده

نامجون اخم کمرنگی کرد و گفت: جفت آلفا شیون کی می‌تونه باشه ؟؟؟؟

جونگ کوک تلخندی زد و گفت: کیم بورا
( اینسومنیااااااااا حالتون و خریدارم )

چشم همه آلفا های تو جمع درشت شد
مرد دیگه ای تو جمع گفت: منظورتون همون کیم بوراست که الان تو اینچئونه؟

جونگ کوک نگاهی به نامجون کرد و گفت: بفرستید دنبال کیم بورا باید باهاش حرف بزنم
نامجون تایید کرد و منتظر موند تا جلسه تموم بشه بعد این خبر و به بورا برسونه

چند دقیقه ای طول کشید تا بتونن به یه نقشه کلی برای دفاع در برابر حمله آنیل برسن وقتی‌که جلسه تموم شد دیگو رو به جونگ کوک گفت: آلفا باید باهاتون حرف بزنم
جونگ کوک این لحن و نگاه دیگو دوست قدیمیش و خوب می‌شناخت تنها رفیق خارجی که داشت کسی که بخاطر جونگ کوک از همه چی گذشته بود و اینجا مونده بود تا کمکش کنه
جونگ کوک سرش و تکون داد و گفت: بگو

دیگو در اتاق و بست و پشت همون میز گرد روبروی جونگ کوک وایساد تو چشماش نگاه کرد و گفت: آنه یه چیز دیگه هم بهم گفت اینکه آلفا شیون به آلفا یونگی گفته مگه جفتت تو قبیله ماه نیست الفا یونگی هم گفته جفت من لونای موقت قبیله ماهه هیچ وقت من و قبول نمیکنه

جونگ کوک دستش و مشت کرد و گفت: امکان نداره

دیگو لبخندی زد و گفت: به دید بد بهش نگاه نکن آلفا ما اگه شیون و یونگی و سمت خودمون بکشونیم میتونیم راحت تر آنیل و شکست بدیم اونا جفتشون و میخوان ما هم جفتشون و بهشون میدیم اما باید تو قبیله ما بمونن