جونگ کوک که تو اتاق کوچیکی روبروی آلفا ها نشسته بود
دیگو و نامجون و چان دورش جمع شده بودن داشتن راجب مسئله رهبری سمت های مختلف تصمیم می گرفتند جونگ کوک خطاب به چانیول گفت: میخوام مسئولیت بخش شرقی و تو برداری دیگو تو هم بهش جنوبی و بردار
نامجون نگاهی به نقشه کرد و گفت: و....
در با قدرت باز شد و جیمین در حالی که نفس نفس میزد وارد شد و گفت: بکهیون ..... بکهیون درد داره
جونگ کوک و چان به سمت در دویدن و پشت سر جیمین خودشون و به اتاق یک رسوندن وقتی در و باز کردن و دیدن امگای جوون داره از درد به خودش می پیچه چشماش پر اشک شده بود و ملافه های تخت و چنگ میزد
دو تا آلفا وارد اتاق شدن چان آروم امگا رو بلند کرد و جونگ کوک گفت: میرم ماشین و روشن کنم
همون لحظه نامجون اومد و کمک چانیول کرد تا بک و وارد ماشین کنن تقریبا ظهر بود و افتاب داغ بود چانیول همراه بک وارد ماشین شد و نامجون تو عمارت موند
ته که صدا ها رو شنیده بود از پله ها پایین اومد تا خودش و به امگا برسونه اما قبل از اینکه ته به ماشین برسه و ماشین رفته بود
جیمین که دم در وایساده بود گفت: بک درد داشت خیلی سریع بردنش .ته با چهره ناراحتی گفت: میخواستم باهاش برم
جیمین بغلش کرد و گفت: چیزیش نمیشه نگران نباش
ته لباش و جلو داد و گفت: بیا بریم تو پس
وقتی وارد خونه شدن جین و دیدن که داشت از پله ها پایین میومد با دیدن دو تا امگای دیگه گفت: بک و بردن ؟؟؟
ته با چشمای نازش تایید کرد و گفت: آره بردنش
جین لباش و جلو داد و گفت: منم بچه میخوام
جیمین خنده شیطونی کرد و گفت: هیونگ تو که مخ نامجون و زدی و دیشب هم باهاش خوابیدی یکم دیگه صبر کنی بچه دار میشید
ته خندید و جین از خجالت سرخ شد اما گفت: نه خیرم کی گفته ما سکس نکردیم
جیمین لبخندی زد و گفت: ولی صدای شما دو نفر نذاشت ما دیشب بخوابیم
ته با صدای بلندی خندید و گفت: خوبه اتاق ما دوره ما که راحت خوابیدیم
جین به بازوی جیمین کوبید و گفت: یاااااااااااا این حرفا چیه میزنی بس کن
صدای حرفاشون باعث شد یونگی هم از اتاقش خارج شه با دیدن جین که قبلاً ندیده بودش گفت: من شما رو میشناسم؟؟؟
جین لبخندی زد و گفت: من جفت نامجونم تازه اومدم اینجا اسمم کیم سوکجینه
یونگی هومی کرد و به سمت پله ها قدم برداشت
![](https://img.wattpad.com/cover/258079374-288-k457483.jpg)
YOU ARE READING
after many years season two [ Completed ]
Fanfictionبعد از سال های زیاد فصل دوم🍸 جنگ بزرگی برای پسر الهه ماه و جفتش شروع شد جنگی که از یک حسادت شروع شد به کجا خواهد انجامید؟ آیا آلفا دینا رو نابود میکنه یا دینا دوباره نقشه ای برای الفا و امگاش میکشه؟ لطفاً اول فصل یک و بخونید بعد بیاید سراغ این د...