یونگی با کمک جیمین لباس هاش و در آورد تا وارد حموم بشه جیمین با دیدن زخم های رو بدنش که هنوز ردشون مونده بود گفت: چطور تونستم این کار و باهات بکنن
یونگی سرش و پایین انداخت و چیزی نگفت از اینکه جلوی امگاش اینجوری لخت وایساده و میخواد حمومش کنه خجالت می کشید اما امگا مقابلش با شیطنت خندید و گفت: بیا بریم آلفا
جیمین مثل یه فرشته بود
لبخنداش تمام خاطرات تلخ یونگی و پر نور میکرد و باعث میشد فارغ از همه چی لبخند بزنهامگای شیطون آلفا رو که هنوز شورت تیره رنگش پاش بود و توی وان نشوند بدون اینکه لباس هاش و در بیاره زیر دوش وایساد و گذاشت و آب بیشتر بدنش و به نمایش بذاره
نمیدونست چرا ولی دوست داشت به الفاش لذت بده
یونگی لباش و آروم گاز گرفت و به پستی و بلندی بدن امگا نگاه کرد
قوس کمرش سینه های یکم برجستش عضلات شکمش و باسن تو پر و گردشجیمین لباسش و در آورد و با اون بدن سفیدی که می درخشید مقابل یونگی وایساد و گفت: دوسش داری الفا؟؟؟
یونگی با نگاه به فرشته مقابلش فاک زیر لب گفت و به چشمای وحشی جیمین نگاه کرد
طولی نکشید که امگا توی وان نشست
روی رون های قوی الفاش جایی که میتونست عضو تحریک شدش و ببینه
سرش و جلو برد و گفت: دوست دارم آلفالبای درست امگا رو لبای یونگی نشست و با لذت طعم شیرینش و چشید
یونگی سر جیمین و نگاه داشت و با کج کردن سرش بوسه رو عمیق تر کرد زبونش و رو لبای امگا کشید و محکم مکید
جیمین خودش و جلو تر کشید و رو عضو آلفا نشست
یونگی تا به حال امگایی به شیطنت و زیبایی جیمین ندیده بود کسی که با هر حرکت ساده بهش لذت میدادجیمین سرش و پایین برد و گردن آلفا رو مکید یونگی کمر امگا رو گرفت و بوتش و چنگ زد
جیمین ناله آرومی کرد و خودش و به دستای آلفا فشار داد
یونگی گردن امگا رو بو کرد و گفت: این عطر لعنتیت دیوونم میکنه
جیمین که با صدای بم آلفا بیشتر تحریک شده بود سرش و بالا آورد و گفت: مارکم کن آلفا میخوام همه بدونن مال توام
یونگی خودش و بالا کشید و لباش و رو گردن جیمین گذاشت مک های آرومش باعث میشد جیمین سرش و به آرومی به عقب پرت کنه
بعد از اینکه گردنش و کبود کرد دندون هاش و تو گردنش فرو کرد و ناله بلند جیمین و شنید : الفاااااا
جیمین با چشمای خیسش به آلفا نگاه کرد و یونگی کنترلش و از دست داد لبای درست امگا رو به دندون کشید و انگشت هاش و به حفره امگا رسوند
![](https://img.wattpad.com/cover/258079374-288-k457483.jpg)
YOU ARE READING
after many years season two [ Completed ]
Fanfictionبعد از سال های زیاد فصل دوم🍸 جنگ بزرگی برای پسر الهه ماه و جفتش شروع شد جنگی که از یک حسادت شروع شد به کجا خواهد انجامید؟ آیا آلفا دینا رو نابود میکنه یا دینا دوباره نقشه ای برای الفا و امگاش میکشه؟ لطفاً اول فصل یک و بخونید بعد بیاید سراغ این د...