جیمین دست یونگی و گرفت و کمکش کرد بلند شه هنوز بدنش ضعیف بود اما نمیخواست بیشتر از آن تو اون تخت لعنتی بمونه جیمین دستاش و محکم گرفت و گفت: مراقبم
یونگی قدم به قدم جلو اومد و حس کرد درد کم کم داره کم میشه و پاهاش میتونه وزنش و کنترل کنه چند قدم بعد دستای جیمین و ول کرد خودش قدم برداشت
جیمین از دیدن جفت سالمش لبخند زد و گفت: خیلی خوب داری بهبود پیدا میکنی آلفا
یونگی دستش و به دیوار گرفت و گفت: ممنونم امگا
جیمین یونگی و بغل کرد و گفت: تو ضعیف نیستی باشه ؟؟؟؟ هیچوقت نبودی
یونگی بغضش و قورت داد و چیزی نگفت اون امگا چجوری ذهنش و خونده بود؟؟.
یونگی از اینکه مریض و زخمی باشه و به چشم جفتش ضعیف بیاد متنفر بود
جیمین شونش و بوسید و گفت: من کنارتم آلفایونگی سر جیمین و فاصله داد و گفت: دوست دارم جیمینی
جیمین لبش و به لب آلفا رسوند و با لبخند. لبای نازکش و بوسیدیونگی لبخندی از شیطنت امگا کرد و لباش و معصومانه بوسید
جیمین کنار کشید و بهش نگاه کرد با لبخند گفت: خیلی خوشگلی آلفایونگی خندید و گفت: این و من باید بهت بگم امگا
جیمین با حالت کیوتی گفت: ولی من خوشگل نیستم
یونگی خندید و گونه جیمین و بوسید بعد گفت: برای من زیبا ترینی
جیمین خندید و خودش و تو آغوش یونگی انداخت
آغوشی که باید غریب میبود اما بیشتر از هر چیزی آشنا و آرامش بخش بود🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
صدای خنده های دیگو با حرفای جین تو کل خونه پیچیده بود
نامجون تمام تلاشش و کرده بود که بخوابه ولی وقتی بوی فورمون های جین و میشنید عصبانی میشد پتوش و با عصبانیت کنار زد و به سمت طبقه پایین رفت
دیگپ در حالی که شکمش و گرفته بود با خنده گفت: وااای سوکجینی نگو واقعا اون کار و کردی
جین با خنده گفت: حقش بود من چیکار کنم همیشه من و مسخره میکرد
دیگو با شنیدن عطر نامجون با شیطنت دستش و رو موهای جین کشید و گفت: موهای نرمی داری جینی
نامجون با حرص به دوستش نگاه کرد و گفت: جونگ کوک کجاس
دیگو از شنیدن صدای مرسی نامجون لبخندی زد و گفت: تو راته
نامجون که دید دست دیگو رو گوشای جین نشست و آروم ماساژش داد اخم کرد و گفت: به یونگی سر زدی؟؟؟
دیگه با لبخند گفت: جیمین پیششه
سوالات نامجون به جایی نرسید و جین با ماساژ گوشش داشت خوابش میبرد و همین باعث لبخند های دیگو میشد
![](https://img.wattpad.com/cover/258079374-288-k457483.jpg)
VOCÊ ESTÁ LENDO
after many years season two [ Completed ]
Fanficبعد از سال های زیاد فصل دوم🍸 جنگ بزرگی برای پسر الهه ماه و جفتش شروع شد جنگی که از یک حسادت شروع شد به کجا خواهد انجامید؟ آیا آلفا دینا رو نابود میکنه یا دینا دوباره نقشه ای برای الفا و امگاش میکشه؟ لطفاً اول فصل یک و بخونید بعد بیاید سراغ این د...