قسمت دوازدهم

2K 427 62
                                    

همه سر میز صبحونه نشسته بودن
شیون و سوا نگاهی بهم کردن و سوا اروم‌ سرشو به نشونه تایید تکون داد
جونگ کوک نگاهشون کرد و گفت: چیزی شده ؟؟؟

سوا صداش و صاف کرد و گفت: هنوز تو اینچئون مشکل هست از وقتی که برگشتم همه چی بدتر شدن میخواستم ازت اجازه بمیرم تا برم و اوضاع رو درست کنم

جونگ کوک نگاهی به شیون کرد و گفت: با هم میخواید برید ؟؟؟؟

سوا دست شیون و از زیر میز گرفت و گفت: آره

جونگ کوک آهی کشید و گفت: اگه خودت این‌جوری میگی من حرفی ندارم ...... ولی کی میخوای بری؟؟؟؟

سوا نگاهی به ساعت کرد و گفت: برای امشب بلیط داریم

جونگ کوک سرش و تکون داد و گفت: باشه

دیگو که دید جو غمگین شده رو به نامجون که کنارش بود گفت : نامجونا از اون پسره که همش بهت نخ میداد چه خبر؟؟؟؟

نامجون آهی کشید و گفت: هنوز بی خیال نشده

جونگ کوک با تعجب نگاهش کرد و گفت: چرا من از این قضیه خبر ندارم

نامجون چشماش و چرخوند و گفت: اصلا مسئله مهمی نبود

دیگو با اعتراض گفت: اون پسر تنها کسیه که عاشق توی خرابکار شده خیلی هم مهمه

رو به جونگ کوک ادامه داد: اسمش کیم سوکجینه بیست و دو سالشه خیلی هم خوشگله امگا هم هست

نامجون با صدای بلندی گفت: یااااااا کی بهت گفت میتونی بهش بگی خوشگله

دیگو نگاهی به جونگ کوک کرد و گفت: شنیدی؟؟؟؟

جونگ کوک خنده آرومی کرد و گفت: آره ولی دیگو ..... اگه خوشگله چرا خودت جفتش نمیشی؟

نامجون دستش و مشت کرد و گفت: اون جفت هیچکس نمیشه

جونگ کوک لبخندی زد و گفت: بالاخره که باید یه جفت داشته باشه

نامجون با عصبانیت از پشت میز بلند شد و به سمت پله ها رفت

ته رو به جونگ کوک گفت: چرا اذیتش میکنی

جونگ کوک یکم از قهوش و خورد و گفت: نامجون خیلی مغروره برای همین نمی‌خواد قبول کنه که سوکجین و دوست داره

دیگو غذاش و قورت داد و گفت: بالاخره که باید قبول کنه

زنگ خونه به صدا در اومد
دیگو بلند شد و به سمت در رفت وقتی در و باز کرد لبخند بزرگی رو لبش نشست
جونگ کوک به سمتش چرخید و گفت: کیه دیگو؟؟؟

دیگو از جلوی در کنار رفت و امگا وارد خونه شد

دیگو از جلوی در کنار رفت و امگا وارد خونه شد

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.
after many years season two [ Completed ]Where stories live. Discover now