SPIDERMAN🕷| KV

🕷THE BATHROOM🕷

پارت ۶:
دستشویی

-چی؟ چی گفتی؟

تهیونگ با چشم های گرد شده نزدیک شد تا بتونه دقیق تر به چهره ی پسر بزرگتر نگاه کنه.

جونگکوک بیخیال جرعه ای از قهوه اش نوشید:
-منظورت چیه؟

-دوباره تکرار کن حرفت رو.
تهیونگ بی صبر با لحنی کلافه گفت و جونگکوک متوجه سوتی بدی که داده بود نشد. فکر نمیکرد تهیونگ انقدر دقیق باشه و انقدر زود لو بره برای همین با خیال راحت و بدون سختگیری رفتار میکرد.

-اینکه با هیونگت نباید اینجوری حرف بزنی؟

تهیونگ تقریبا پاش رو روی زمین کوبید:
-نه... نه... بعد از اون...

جونگکوک خندید:
-دیگه تنها نیستی؟

تهیونگ با کمترین فاصله از پسر ایستاد و از پشت شیشه های عینکش به تیله های مشکی رنگش خیره شد:
-بعد از اون.

جونگکوک یکی از ابروهاش بالا رفت و بالاخره متوجه شد تهیونگ از چی صحبت میکنه.
-آو... منظورت کوچولوعه؟

نیشخندی زد و تلاش کرد نسبت به فاصله ی نزدیکشون بی تفاوت باشه. اما محض رضای خدا حتی نفس های گرم تهیونگ رو هم روی لب هاش احساس میکرد.

-خوشت اومد کوچولو؟
با نیشخند پرسید.

میتونست خیلی زود از رفتار های تهیونگ بفهمه گی عه. خودش بایسکشوال بود و تنها یدونه دوست دختر داشت اون هم زمان دبیرستانش. خیلی بهتر بود براش که وارد رابطه نشه اما زمانی فهمید پسرا هم براش تحریک کنندن که توی کالج یه پسر گی خوشگل دیکش رو فشار داد.

تهیونگ صورتش رو جمع کرد. حس کرد زیادی داره ضایع میشه برای همین با پرش خودش رو عقب انداخت:
-چی؟ نه... ایو... چندش...

جونگکوک بعد از برداشتن پوشه ی مدارکش پوزخندی زد:
-از عکس العملت که نمیتونم اینو برداشت کنم.

تهیونگ بخاطر پرو بودن جئون عصبی شده بود.
موهای مواجش رو با دستاش عقب فرستاد و گفت:
-نه. فقط با یکی اشتباه گرفته بودمت! ولی امکان نداره اون جنتلمن مثل تو باشه.

باهمدیگه از اشپزخونه خارج شد. تهیونگ برای جونگکوک شخص جالبی بود و از همنشینی و اذیت کردنش داشت نهایت لذت رو میبرد.
-و اون شخص جنتلمن؟؟؟؟ دوست پسرته؟

-هی... یکم زیاده روی نمیکنی ؟ من تازه امروز دیدمت.
تهیونگ بهش توپید.

جئون جونگکوک میخواست حتی درباره ی گرایشش هم بهش تیکه بندازه؟ اونم توی روز اول؟ فکر میکرد خودش خیلی فضوله.

جونگکوک سرش رو کج کرد و دوتایی سمت اسانسور حرکت کردن:
-از اونجایی که اندرسون مدام ازت حرف میزد میتونستم حدس بزنم گی ای، نیازی نیست گارد بگیری.