🕷THE MIND READING🕷

2K 425 46
                                    


پارت ۲۲:
ذهن خوانی

-پس این یارو یک روانی عه که وایب فرانکشتاین رو میده.

تهیونگ درحالی که پاستیل نرمش رو بین لب هاش گرفته بود و گاز میزد به سقف خیره شد و خیلی متفکرانه توضیح داد.
-فرانکشتاین؟

تهیونگ با لب های جلو اومده ای که در حال جویدن بود سر تکون داد:
-هوم! فیلمش رو ندیدی؟ یه دانشمند دیوونه که میخواست مرده هارو زنده کنه...

ابروهای جونگکوک با فکر های عجیب دوست پسرش بالا پرید و روی پهلو چرخید تا دید بهتری بهش داشته باشه.
-زیاد فیلم میبینی مگه نه؟

تهیونگ نگاهش رو سمت پسر چرخوند هنوزم بعد از سکس هاتی که روی تخت پسر بزرگتر داشت و اعتراف غیر منتظره ای که جونگکوک بهش کرده بود خجالت میکشید، نگاهش فوری روی بدن پسر که نصفش از ملحفه بیرون زده بود میوفتاد.

بعد از اینکه مشغول سکس شدن، انقدر شوکه بود که کراش چندین ساله و قهرمانش بهش اعتراف کرده که حتی نمیتونست جواب ابراز علاقه ی پسر رو بده و مثل احمق ها داخل خونه هولش داده بود و عین تشنه ها لختش کرده بود تا جونگکوک بکنتش.
-هی... یجوری میگی انگار چیز بدیه.

-نه! اما من زیاد اهلش نیستم.

پسر ملحفه ی نازک رو کمی بالا تر کشید و خودش رو توی بغل جونگکوک جمع کرد:
-نظرت چیه گاهی باهم فیلم ببینیم؟

جونگکوک شونه ی پسر رو نوازش کرد، به لپ های بالا اومده و چشم های پر از ذوقش نگاه کرد. خداروشکر میکرد قبل از اینکه سکسشون شروع بشه حالت تهوع گرفت و طبق گفته ی جیمز همه مایعات رو بالا اورد:
-ببینیم. هروقت دوست داشتی عزیزم.

🕷🕷🕷

پ

رونده ی عجیبی که توی دستش بود رو زیرو رو میکرد این رو پنهانی از داخل دفتر اندرسون برداشته بود و حس میکرد خیلی به مرد هایی که ماشین دزدیدن و باعث شدن توی اون خونه گیر کنه شباهت دارن. البته اون ادمای کثیف رو کنار جیمز دید و خیلی زود فهمید بیشتر درگیری و دزدی ها در نهایت نقشه های چه کسی بوده.

"اولش باید برم یه دوش حسابی بگیرم، بعدشم دفترچه بنفشم که توش پر از اطلاعاته قایم میکنم شایدم بهتر باشه به عنوان یادگاری توی کشوی باکسر هام قایمش کنم... اصلا دلم نمیخواد جونگکوک پیداش کنه و بفهمه..."

اخمی کرد و به اطراف اتاقک کوچیک اسانسور نگاه کرد.
این دیگه چه کوفتی بود؟
خودش تنها توی اون اتاقک کوچیک چرا صدای تهیونگ رو انقدر واضح میشنید؟

در اسانسور باز شد و تهیونگ رو جلوش دید و بلافاصله صدا قطع شد:
-اوه... صبح بخیر، جونگکوک!

SPIDERMAN🕷| KVDonde viven las historias. Descúbrelo ahora