Part 1

1.3K 144 17
                                    


چیم: البته که سایزتون میشه اون کاستوم فری سایز هستش
_: راستش میدونید نمیدونم میتونم اینو بهتون بگم یا نه
چیم: البته که میتونین همونطور که معلومه من اینجام تا به فانتزی هاتون گوش بدم

_: من میخام دوست دخترم رو خیلی تحریک کنم جوری که اصلا نتونه تحمل کنه و همونجا .....

چیم: بله بله فهمیدم منظورتون چیه لازم نیست ادامه بدید . نفسی گرف و ادامه داد

: فک کنم یه ست تدی و جوراب تا بالای زانو همراه با یک آرایش کیوت میتونه خیلی دوست دخترتون رو
بی تاب کنه

اون دختر که بنظر میرسید از این ایده خوشش اومده سری تکون داد و جیمین دختر رو راهنمایی کرد به سمت ست ها

_:خیلی ممنون از پیشنهادتون حتما بهتون سر میزنم

چیم: به خوبی استفاده اش کنید مطمئنم یه شب هات رو میگذرونین

با رفتن اون دختر هوفی کشیدم و چشمامو بهم فشار دادم ،،،، اخه کی میاد توی این کار ؟ کسی که حتی یه وان نایت هم نداشته ؟ من حتی نمیدونم چجوری باید کاندوم رو باز کرد چجوری اومدم تو این کار

با هزینه ای که برای این کارم بهم داده میشد فهمیدم چرا قبول کردم تا انجامش بدم خب بلاخره زندگی خرج داره و من فقط قراره بهشون پیشنهاد بدم مگه نه ؟ امیدوارم همین باشه
.
.
.
.
‏Namjoon pov :
.
با ضربه آخر که به پوسی هیونا زدم کام شدم و بغلش کردم

نام: مرسی لاو عالی بودی

هیونا همراه با نفس نفس زمزمه کرد : مرسی از حسی که بهم دادی ددی

بوسه ای به لباش زدم و پاشدم . دست هیونا رو کشیدم تا به سمت حموم ببرمش ، اما اون بلند نشد
به طرفش خم شدم :

نام: بیبی ؟ چرا بلند نمیشی ؟

هیونا: توقع داری با دو راند رابطه پاشم واست هیپ هاپ برقصم ؟ بغلم کن نمیتونم بلند شم

پوفی کشیدم و سعی کردم بلندش کنم . ماشالا کم وزنی هم نداشت که مجبورم میکرد بعد از هر رابطه بغلش کنم . به سمت حموم حرکت کردم و هیونا رو داخل وان رها کردم

سعی کردم آب رو ولرم کنم که صدای هیونا سکوت رو شکست

هیونا: نامی میدونستی که یه شاپ پیدا کردم پر از کاستوم و چیزای مربوط به سکس میشه یه روز رو نری سر کار تا بتونیم بریم باهم ؟

نام : اره بیب فردا سر کار نمیرم

صدایی از سر ذوق داد و با بغل کردنم گردنمو بوسید
.
.
.
.
با اومدن جین از جام پاشدم و که

گفت :بشین وقت استراحته لازم نیست کاری انجام بدی

جیم : چیکار میکنی هیونگ خوبی ؟

جین: اره چیمی تو چی ؟

جیم:والا چی بگم من که از دست جونگکوک زندگی ندارم

جین: چرا مگه چیکارت کرده؟

جیم : نمیشد تو به این بشر جواب مثبت بدی تا هر
روز انقد رو مخ من راه نره ؟

جین: چیمی من که بهت گفتم تهیونگ رو دوست دارم حتی به خودش هم گفتم که این که جذابی باعث نمیشه من دوستت داشته باشم اما خب

جیم: اما خب ول کن نیست

جین: درسته

جیم: اره اما نمیشد حداقل بلاکش نمیکردی ؟ اینجوری بلای من نمیشد

جین:باشه از بلاکی درش میارم ببخشید که باعث اذیتت ش......
.

هیونا : سلام وقت بخیر

جیم: سلام وقت شماهم بخیر

نام: ببخشید بیب جای پارک پیدا نشد . سلام خسته نباشید

‏Jimin pov:

خدای من اون مرد یه اژدهای فاکی بود ؟ چرا چشماش انقد جذابه ؟ خدای من عضله هاش ، اون
قد بلندش ، اون دستای فاکیش که کلید ماش.....

نام:ببخشید ؟

به خودم اومدم و لبخند کراش کشی زدم ....ولی ..ولی واسه اون اثر نداشت ؟ البته خب دوست دخترش کنارشه

هیونا: میشه بپرسم بخش کاستوم هاتون کدوم طرفه ؟
شاید بتونم یکم وقت با این مانستر بخرم نه ؟

جیم: طبقه پایین سمت راست اما خب متاسفانه ورود آقایان ممنوع هستش

نام: میشه بپرسم چرا ؟

جیم: (اره تو فقط بپرس )

جیم:برای اینکه اونجا خانوم ها برای پروراحت باشند

هیونا:اشکال نداره نامی من پسند کردم میام بهت نشون میدم خب ؟

نام:باشه بیب
با رفتن دوست دختر اون مانستر به طرفش

چرخیدم و لبخند ملیحی زدم
پرسیدن فانتزی هاش برای باز کردن بحث ایده خوبی بود ؟

جیم: میتونم بپرسم فانتزی هاتون برای رابطه چیه؟
.
.
.

Dragon eyes Where stories live. Discover now