Part 3

734 128 8
                                    


من امدم حیحی🌚🍭

ووت یادتون نره

.
.
.
.
جیمین بعد از آوردن نوشیدنی خودش هم روی صندلی نشست
نوشیدنی رو به نامی داد و به حرف اومد

چیم : اسمتون رو میتونم بپرسم ؟

نام : برای چی میپرسید ؟

چیم : برای اینکه نمیتونم هی هی صداتون کنم باید اسمتون رو بدونم

نام : کیم هستم

چیم درونش : بهش بگو پدسگ من اسمتو میخام نه فامیلت

جیمین سعی کرد با شوخی بحث رو بکشونه سمت اسمش

چیم : فکر نمیکردم اسم کسی رو کیم بذارن تا جایی که میدونم کیم فامیلی‌ه
بعد از به کرسی نشوندن حرفش لبخند ریزی هم به پسر روبروش هدیه داد که باعث بسته شدن چشماش و نخودی شدن دماغش شد

نامی با خودش گفت
- اون فسقلی چی میخاد ازم ؟
هوفی کشید و زمزمه کرد

نام : درسته همونطور که گفتین کیم فامیلیه منه

چیم : اوه پس میتونم اسمتون رو بدونم ؟

نام : نامجون ، کیم نامجون

چیم درونش : فاک پسر مثل شاهزاده ها ، این چرا از همه لحاظ ددیه ؟

چیم : این سوال خودمم هست . فاک چشماشو نگاه چجوری بهم نگاه میکنه

نام : ببخشید ؟

با به حرف اومدن مرد نه بهتره بگم ددی روبروش از فکر هاش بیرون اومد و لبخند دیگه ای زد

نامی فک میکرد اون لبخند ها قشنگه نه چیز دیگه ای
همینطور که قهوه اش رو میخورد منتظر هیونا شد
.
.
نام : چرا انقدر طول کشید ؟

هیونا : ببخشید نامی ، نگاه کن اینا رو ور میدارم

چیم درونش : یعنی چی اینارو ور میدارم ؟ نمیخاد از ددیت بپرسه ؟

چیم : اونو ولش ، ددیم چیزای کیوت دوست داره این همشو پلیسی و گارتر مارتر ورداشته
( گارتر = همون چوکر و چیزای بند دار چرمی )

چیم : اما چه بهتر من واسش کیوت میشم و اون خوشش میاد

چیم درونش : خب حالا از تصور بیا بیرون میخان حساب کنن

هیونا : این هارو بذارین واسم لطفا . نامی کارتتو بده

چیم : نگاش کن چجوری از ددیم درخواست پول میکنه نچ نچ نچ

چیم درونش : حالا انگار تو باشی خرج نمیکنی

چیم : حداقل انقدر رک نمیگم کارتتو بده

با کشیدن کارت مشغول بسته بندی ‌وسایل ها شد

اما یه فکری به سرش زد پس از کارش عقب کشید

Dragon eyes Where stories live. Discover now