eighteen

2.5K 441 9
                                    


من؟ زيبا؟ كاملا بى معنى بود، به خصوص شنيدنش از زبون كسى كه كلا يك هفته مى شناختم.

" من... خب من..."
توى دلم به خاطر لكنتى كه داشتم به خودم لعنت فرستادم، من حتا نمى تونم درست واكنش نشون بدم.

آروم خنديد و دستش رو روى پام گذاشت:
" نياز نيست چيزى بگى، فقط بهم اعتماد داشته باش."

نفسم رو بيرون فرستادم:
"بهت اعتماد دارم."

Sin | DrarryWhere stories live. Discover now