twenty-four

2.1K 408 12
                                    

"خب، اوضاعت با پنسى چطورى پيش ميره؟"
پدر پرسيد و روزنامه رو روى ميز گذاشت.

"خوبه."
همونطورى كه هنوز به هرى و حرفهاش فكر مى كردم، جواب دادم. جوابى كه به نظر مى اومد پدر رو راضى كرده باشه.

"و اين پسره، هرى؟"

"ما فقط دوستيم."

"به نفعته كه راستش رو گفته باشى."

Sin | DrarryWhere stories live. Discover now