Part 19🌒

10.5K 1.3K 282
                                    

کیونگ تیکه ای از سوسیس توی دستش رو کند و پرت کرد وسط استخر و با لبخند نگاهش رو به هاسکی خوشگلی دوخت که حالا با اینکه لنگ میزد داشت راه میرفت. اون و کای لبه استخر نشسته بودن و داشتن سعی میکردن با استفاده از غذا سگه رو وادار کنن راه بره. چون براساس اطلاعاتی که کیونگ نمیدونست کای از کجاش دراورده باید راه میرفت تا زودتر خوب شه.

کیونگ یه تیکه دیگه سوسیس پرت کرد و سگه دوید سمت دیگه استخر.

-میگم... چرا اسم براش نمیذاری؟

کای پرسید و کیونگ نگاش کرد.

-الان یه جورایی مال توئه... نه در واقع مال منم هست! منم زحمت کشیدم.

کای با نیش باز گفت.

-باید براش اسم بذاریم.

کیونگ خنثی نگاش کرد. دلش میخواست بگه جنابعالی همونی بودی که میگفتی تا صبح هم دووم نمیاره.

کای گردنش رو کج کرد و متقابلا خیره شد به کیونگ.

-میدونم این نگاهات خیلی پرمعنیه ها! اما من خنگتر از این حرفام، الکی تلاش نکن...

کیونگ سری تکون داد و باز چرخید سمت استخر.

-شیرکاکائو چطوره؟

کای پیشنهاد داد.

کیونگ اول فکر کرد کای داره جوک میگه. اخه کی اسم سگش رو میذاشت شیر کاکائو؟؟؟؟

اما با دیدن قیافه کای پی برد که جدی بوده.

-خوب نیگا رنگش سفید قهوه ایه دیگه!

کای توضیح داد.

کیونگ حس میکرد لازمه سرش رو بکوبه یه جا تا حق مطلب ادا شه.

برگشت و یه نگاه عاقل اندر سفیه یه کای کرد و سر تکون داد.

-تازه معناهای دیگه ای هم پشتش داره!

کای با نیش باز گفت.

کیونگ که بعید میدونست مغز دوگرمی کای بتونه تا حد معناهای عمیق پیش بره, پوفی کرد.

-اگه مخالفی، اسم پیشنهاد بده اگه نه میشه شیرکاکائو!

کیونگ با درموندگی نگاش کرد. واقعا سگه رو دوست داشت و نمیخواست همچین اسم احمقانه ای روش بذاره. به جیب کای اشاره کرد.

کای یکی از ابروهاش رو به حالت سوالی بالا برد.

دوباره اشاره کرد.

کای پوزخند زد.

-اهان گوشیم؟ ساری نیست پیشم.

کیونگ دیگه نتونست جلو خودش رو بگیره و لگدش رو برای بار هزارم تو این مدته روونه ساق پای کای کرد.

کای خیلی خونسرد جاخالی داد. دیگه عادت کرده بود و حتی لازم نبود ببینش ،میدونست کی ممکنه لگد بندازه.

••🌘Silver and Silk🌒•• Where stories live. Discover now