-14 sep

400 104 19
                                    


" تو استریپرِ اون کلاب بودی و من با بی رحمی تورو برگردوندم به همونجایی که بودی؛ کلابی پر از آدمهای مست و هرزه که قبل از اینکه من برسم، ممکن بود بیان و ازت درخواست یه بلوجاب بکنن و تو هم قبول میکردی.
تو اونجایی و ممکنه همین لحظه که دارم مینویسم، داری واسه یه حرومزاده ساک میزنی.
خیلی درد داره، حتی ممکنه دوست پسر هم پیدا کرده باشی یا ممکنه یه اتفاق بدی واست افتاده باشه. نکنه کسی اون فر های نرم و لطیفت رو چنگ بندازه و بکشَتِشون؟ نکنه یه وقت کسی اون لبای صورتی براقت رو به دندون بگیره و کبودش کنه؟ نکنه کسی چشمایی که من دارم برای یک لحظه دیدنشون جون میدم رو ببنده؟ نکنه کسی سر روی بالشتی بذاره که تو سرتو روی اون میذاری؟ کاش بالشتت بودم، هم پر از بوی موهای سرت بودم و هم میتونستم سر کسی رو که به غیر از تو روی من بزاره، بِبُرم.
میدونی درد این حرفام کجا بیشتر میشه؟ جایی که این توی سرم میچرخه که نکنه کسی تویی رو که خدام شدی، دوست داشته باشه و تو هم دوستش داشته باشی؟
باشه، خودخواهم اما میخوامت. خیلی وقته که میخوامت.
دلم میخوام داد بزنمش، میخوام روی دیوارهای تمام بانکایی که ازشون دزدی کردم، بنویسم که اگه تورو بهم برگردونن، مژدگونی بهشون همهٔ چیزایی رو که ازشون دزدیدم، پس میدم. همه چیم رو میدم تا فقط تورو بدست بیارم، دست نیافتنیِ لعنتی."

___________________________________

فکر کنم تا یه جاهایی فهمیدین قضیه از چه قرار بوده..
کامنتی؟ حرفی؟
Like always: لیلیآن

A Sinner's Diaries { L.s }Where stories live. Discover now