-15 sep

388 104 14
                                    


" یادم میاد وقتی توی قایق ازت پرسیدم: «چرا رفتی استریپر شدی؟» میخواستی دلیلش رو بگی اما یکدفعه از اون لبخندهات زدی و گفتی: «به همون دلیلی که تو دزد شدی!»
رفتار های لجبازگونه‌ت، حاضر جوابی هات و حتی جوری که دستاتو توی هوا تکون میدادی، رو دوست دارم.
کاش به جای توجه کردن به راه، به تو نگاه و توجه میکردم. چیزی که تو همیشه دنبالش بودی. کاش با دقت به اون مژه های بورِ بلندت که توی هم گره خورده بودن و با هرپلکی که میزدی، باز میشدن یا بیشتر گره میخوردن. آره، من به همه ی اینا توجه کردم اما پیش خودم فقط گفتم «خوب تیکه ای هستی!»
تیکه؟ درحالی که تو فرشته بودی؛ این رو با هرنفسی که میکشیدی، ثابت میکردی. نفس هات...حالا میفهمم چرا اینقدر دور از صورتت باهات حرف میزدم. از بس که با هرنفسی که میکشیدی؛ یه تیکه از حافظم رو میپروندی و حالا نفس کشیدنت توی ذهنم پلی میشه؛ نمیتونم جلوش رو بگیرم و ذره ذره از حافظم داره میره.
خودت نمیدونی اما حتی نفس کشیدنات هم بوی عطر خاص خودت رو داشتن. اگه بخوام توصیفش کنم، میتونم بگم ترکیب بوی انگور و نعنای تیز اما شیرین!
واقعاً نمیدونم چطور توصیفش بکنم. کاش میشد میشد بو رو هم ضبط کرد. گرچه من اونقدر خوش شانس نبودم که صدات رو ضبط کنم چه برسه به بوی عطر تنت. "

_____________________________________
.
کاش میشد واقعا بوهارو ضبط کرد
و اینکه پیشاپیش عیدتونم مبارک💙
سه تا پارت آخرِ سال 97
Like always: لیلیآن

A Sinner's Diaries { L.s }Where stories live. Discover now