A Sinner's Diaries { L.s }

-27 sep

" یادمه وقتی تویِ قایق بودیم و داشتیم میخوابیدیم، سرمو با سوالاتی مثلِ 'چرا دزدی میکنی؟ از کی دزد شدی؟ به غیر از اون تاحالا کسیو کشتی؟' رسماً سرمو خوردی !
فکر میکردم قراره یک سخنرانیِ بزرگ و طولانی و مزخرف بشنوم. حتی اگه الان اون رو هم از دهن تو میشنیدم، مطمئنا صدها بار صداتو ضبط میکردم و تک تک کلمه هایی که از دهنت بیرون میومد رو از اعماق وجودم درک میکردم و تویِ ذهنم، با لحنِ خودت حکشون میکردم؛ اما تو بهم چی گفتی؟!
تو بهم گفتی:کاش میتونستم حداقل دزد بشم. دزد بودن بهتر از استریپر بودنِ .
اونموقع با تعجب نگات کردم و شونه هات رو بالا انداختی و نگاهت رو به آسمونِ بالایِ سرت دوختی و من دیگه بهت نگاه نکردم. کاش تمامِ اون شب نگات میکردم . کاش میتونستم تمامِ عمرم نگات بکنم . آره، میدونم؛ ای کاش گفتن هیچ چیزی رو حل نمیکنه . وقتی ببینمت بهت میگم که تو یه دزد ماهری، شاید خوشحال بشی. دزدِ ماهری که بدونِ اینکه خبر داشته باشه، قلب کسی رو دزدیده و داره سمتِ خودش میکشونه. ممکنه فکر کنی مسخره‌س ولی خیلی وقت ها احساس میکنم که ازت متنفرم !
ازت متنفر میشم که اینقدر منو پریشونِ خودت کردی؛ اما این احساس خیلی طول نمیکشه وقتی که خودمو با عشقی که از خودت داخلِ من ساختی؛ آروم و قانع میکنم.
امروز به قولِ تو روزی 'پرهیجان و ماجراجویانه' بود. همکارم به خاطر دو قرون پول، منو فروخته بود و کلی پلیس دنبالم ریخته بودن و من ماشینم رو از دست دادم . صحنه‌ای عجیب خطرناک بود، بیشتر از هروقتِ دیگه ولی عیبی نداره، میتونی تویِ بغل من باشی وقتی دارم پیاده به ماه عسل میبرمت !
قول میدم حتی از این خرابه ای که تو این شهر هست هم تورو پیدا میکنم . من حتی اگر نخوام هم، ناخودآگاه به سمت تو حرکت میکنم . شیرینِ من؛ من اگه میتونستم پرواز کنم، به سرعت سمتِ تو پرواز میکردم و برای چشم‌های یاقوتی رنگت، قلبم رو نشون میدادم .برای اینکه حداقل یک بار برای همیشه دوباره اون‌هارو ببینم، حاضرم از همه چیز و همه کس فرار کنم ."

______________________________________

بگید ببینم if I could fly اومد جلویِ چشتون یا بکنمش تو...؟
نه؛ چشم خیلی جذاب نیست یه جا دیگه میکنمش :)
به هرحال؛ من خیلی وقته شوک ندادم
یعنی کلاً تو این داستان زیاد تو کپشنش شوک ندادم ولی حالا میدم...
قسمت بعدی قسمتِ آخره !!!
Like always: لیلیآن